سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وکالت
دانش، همنشین نیکویی برای ایمان است . [امام علی علیه السلام]

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

کانون‌های مرکز و قم، بیشترین و کمترین ظرفیت پذیرش کارآموزان

متقاضیان شرکت در آزمون وکالت سال 92 به تفکیک کانون‌های سراسر کشور

سرویس : معارف و حقوق - حقوقی و قضایی

59 هزار و 103 نفر در سراسر کشور برای شرکت در آزمون وکالت سال 92 ثبت‌نام کرده‌اند که از مجموع این افراد، 2 هزار و 814 نفر پذیرفته می‌شوند.

 

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، تعداد شرکت‌کنندگان آزمون وکالت سال 92 و تعداد پذیرش کارآموزان وکالت به تفکیک هر کانون به شرح زیر است:

 

 

ردیف نام کانون زن مرد جمع کل شرکت‌کنندگان ظرفیت پذیرش
1 مرکز(تهران، سمنان،یزد،هرمزگان و سیستان و بلوچستان) 9393 9620 19013 1250
2 آذربایجان شرقی 1419 2368 3787 200
3 فارس 1698 1729 3427 135
4 اصفهان 1610 1253 2863 110
5 آذربایجان غربی 927 1179 2106 75
6 مازندران 795 694 1489 52
7 خراسان 1379 1075 2454 120
8 گیلان 937 722 1659 40
9 قزوین 675 715 1390 64
10 خوزستان 1862 2413 4275 150
11 کرمانشاه 701 773 1474 40
12 همدان 411 474 885 35
13 قم 175 263 438 20
14 کردستان 366 518 884 40
15 گلستان 625 562 1187 40
16 اردبیل 413 630 1043 30
17 مرکزی (اراک) 328 386 714 25
18 بوشهر 487 632 1119 40
19 زنجان 313 321 634 30
20 لرستان 472 504 976 30
21 کرمان 1974 2396 4370 183
22 البرز 1023 1167 2190 80
23 چهارمحال و بختیاری 337 389 726 25
* جمع کل 28320 30783 59103 2814

 

 


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

عشقی که از آب و گِل درآمد
خرم آباد - خبرگزاری مهر: خاک متبرک و گلاب و بهانه ای برای عاشقانه ای دیگر؛ این روایت خاکی ترین و خالصانه ترین آیین عاشورایی است که لرستانیها هر جای دنیا که باشند برای به جا آوردنش بی قرارند؛ گویا "گِل" روز عاشورا بهانه ادای عشقی است که در آب و گل مردمان این دیار سرشته شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، آیین های سنتی روز عاشورا روایت گر عاشقانه ای حزن انگیز از مردمان لرستان است، عاشقانه ای که سر تا پای اهالی این دیار را در خاک و "گِل" فرو برده تا هر عزاداری زمزمه کند: آب حیات من است خاک سر کوى تو.

روایت این عاشقانه از روزها قبل از عاشورا شروع شده است، از ایامی که همه چیز مهیای عرض ارادتی دیگر می شود. خیمه ها در شهر پا می گیرد؛ دیوارها و خیابانها سیاهپوش می شوند و نوحه های محلی تا روستاهای دورافتاده ضجه می زنند.

همه این مقدمه چینی ها برای آیینی است که روز عاشورا لرستان را به اوج می برد؛ شاید بتوان نامش را خاکی ترین آیین عاشورایی نهاد چرا که این سنت دیرینه از اوج اخلاص و ارادت مردم این دیار برخاسته است، ارادتی که تمامی ندارد و هر روز عمیق تر و خالصانه تر می شود.

آئین گل مالی در لرستان

و اما آئین خاص گل مالی در لرستان دارای مراحل مختلفی است که به طور معمول از روز هفتم محرم که به روز "تراش عباس" موسوم است، شروع شده و تا بعد از شام غریبان نیز ادامه دارد.

در روز هفتم محرم همه عزاداران حسینی به حمام رفته و پس از اصلاح سر و صورت و نظافت کامل، لباسهای تمیز می پوشند که این روز را "تراش عباس" می نامند.

از این روز به بعد، عده ای برای افروختن آتش در صبح عاشورا به جمع کردن و گردآوری هیزم در سطح شهر می پردازند تا اگر در روز عاشورا برف و باران ببارد و احیانا هوا سرد باشد عزادارانی که درگِل می افتند (مراسم گِل افتادن) از سرما حفظ شوند.

به این منظور عده ای در محل دوره افتاده و با خواندن جملاتی از خانه ها تقاضای هیزم می کنند که مردم نیز با کمال میل بسته به نذری که دارند به آنان هیزم می دهند. هر چند امروزه هیزم مورد نیاز هیئات از سوی دستگاههای مرتبط از جمله منابع طبیعی تامین می شود.

در روز تاسوعا نیز عزاداران خاک نرم و مخصوصی بنام گل باغچاله (گل رس) را مهیا کرده و در میدانهای بزرگ و کوچک که معمولا با آجر چینی در جلوی خیمه ها و تکیه های شهر درست می شود می ریزند و در روز عاشورا این خاک را با گلاب مخلوط کرده و گل روز عاشورا را فراهم می کنند.

غروب روز تاسوعا خرم آباد سراسر اندوه و ماتم است. همه بی تابند و حادثه ای ناگوار را انتظار می کشند. حوضچه های خاک رس در سطح شهر آماده شده و هیزم های جمع آوری شده نیز کنار حوضچه های خاک رس تپه شده است.

سرنا و دهلی که به "چمری" نواختن خو کرده است

با شروع روز عاشورا در اولین ساعات روز صدای ساز و دهل با نوای سوزناک و غم انگیزی موسوم به نوای "چمریونه" عزاداران حسینی را به حضور در دستجات و هیئات عزاداری دعوت می کند.

"چمر"، "چمری" یا "چمریونه" موسیقی و آهنگ اندوه باری است که در سوگ و عزای بزرگان در ریتمهای متفاوت و به وسیله "سرنا" و "دهل" نواخته می شود.

پیام آیین "چمر" علاوه بر بیان اوج اندوه مردمان این سرزمین حامل پیغامی است برای سایر افراد؛ به نوعی که با اجرای این مقام از موسیقی عزا همه خواهند فهمید که بزرگی از میان ایل یا طایفه عزادار مرده است.

صبح عاشورا در بیشتر شهرهای لرستان با صدای سوزناک "چمریونه" آغاز می شود و همه زمین و زمان بر حادثه ای می گریند که سالهاست سرنا و دهل لرستان را به چمری نواختن خو داده است.

سرما و گرما و تابستان و زمستان ندارد...

عزاداران فراخوانده شده با حضور در تکیه های محله و "گل مالی " کردن خود گرد آتش می ایستند تا از سرما محفوظ مانده و شروع به سینه زنی و عزاداری می کنند.

سرما و گرما و تابستان و زمستان ندارد. تنها چیزی که مردم را در غم حسین گل اندود کرده است عشق است و محبتی که مردمان لر به اهل بیت و حسین(ع) و ابوالفضل(ع) دارند.

غم و ماتمی که این فضای روحانی دارد بیش از آن است که بتوان در چند سطر آن را معنا کرد، باید باشی و ببینی تا بدانی غم و ماتم نوای "چمریونه" چگونه دوستداران حسین (ع) را به کوچه ها و هیئات می کشاند.

مردم استان لرستان ماندن در خانه را در روز عاشورا ناثواب می دانند. آنها از ابتدای روز در اولین خیمه گاه گل بر سر و شانه می گذارند و پس از مراسم عزاداری در تکیه های محلات شهر در قالب دستجات سینه زنی و زنجیر زنی به سمت مرکز شهر حرکت می کنند.

از همه کوچه ها و خیابانها و خانه های شهر مردم بیرون می زنند. انگار قیامتی در راه است که این گونه بی تاب مردم به سطح شهر آمده اند. دستجات زنجیر زنی با توقف در جلوی هر خیمه (تکیه) با مداحی مداح آن تکیه عزاداری کرده و سپس به تکیه بعدی می روند.

سرتاپایشان را با گل معطر عاشورا آذین بسته اند

از ارادت مردمان لرستان به حسین و عباس هر چه بگوییم ذره ای نیست در مقابل این همه عشق و محبت. ارادت مردمان این دیار تا پای عشق و جان رفته و روح همه لرستانیها را به تسخیر خود درآورده است.

برای دیدن مراسم روز عاشورا در هیئت های قدیمی شهر خرم آباد باید به محلات پشت بازار و درب دلاکان رفت. هیئت های سینه زنی این محلات از قدیمی ترین های شهر هستند.

صبح عاشورا در این محلات غوغایی به پاست. بازار شهر تعطیل شده و بر سر در همه مغازه ها پرچم سیاه افراشته شده است. همه عزاداران حسینی خود را گل مالی کرده اند و برخی نیز در نوبت هستند تا میاندار سرتاپایشان را با گل معطر روز عاشورا آذین ببندد.

برخی دور آتش ایستاده اند تا گل روی لباسشان خشک شود، برخی دیگر نیز در نوبت هستند تا در گل عزای حسینی غلت بخورند و برخی دیگر نیز دوره زده اند و سینه می زنند و دستهایشان را گاهی در آسمان می چرخانند و سوزناک فریاد برمی آورند: "هی روو...هی روو...هی روو..."

عزیز زهراست کفن ندارد

گرد و غباری که از سینه زدن هیئت های عزاداری به آسمان بلند می شود آرام روی چهره همه عزاداران می نشیند. نزدیک های ظهر عاشورا است و عزاداران بی تابتر از صبح سینه می زنند و نوحه می خوانند: این بدن از کیست که سر ندارد/ عزیز زهراست کفن ندارد...

آنچه مهم است این است که با گذشت سالها هیچ گونه تغییری در روش عزاداری مردم لرستان رخ نداده و همچنان شکوه و ماندگاری گذشته خود را حفظ کرده است.

مراسم عزاداری مردم لرستان تا ظهر ادامه دارد و در نهایت با رسمی موسوم به "طوق اشگس" به پایان می رسد.

طوق نمادی است از علم حضرت ابوالفضل(ع) (علمدار کربلا) که در عزاداری های مرسوم در برخی از نقاط استان برافراشته نگه داشته می شود و سنتی موسوم به "علم برداری" یا "علم گردانی" نیز در این زمینه مرسوم است.

این علم تا ظهر عاشورا به وسیله عزاداران حاجتمند حمل شده و در نهایت در پایان ظهر عاشورا به نشانه افتادن علم حضرت عباس(ع) قسمت های مختلف آن از هم جدا می شود که در اصطلاح به این عمل "طوق اشگس" می گویند.

دخیل حرف های نگفته بر علم عزاداری عباس(ع)

غمی که هنگام باز کردن و فرود آمدن علم در قلب مردمان لر می نشیند شهادت علمدار کربلا حضرت عباس(ع) را در اذهان یادآوری می کند.

پارچه ها و نخ های سبزی که عزاداران حسینی به علم گره زده اند پر از حرف های نگفتنی است. از حاجات پیرزنی که برای عاقبت به خیری پسرش دخیل می بندد تا زن جوانی که هنوز بیماری فرزندش ناامیدش نساخته است.

بیماران زیادی بوده اند که با دخیل بستن به علم شیرمرد کربلا حضرت ابوالفضل العباس(ع) حاجت روا شده اند و حال هر ساله در پیشاپیش هیئت های عزاداری برای غریبی حسین و عباس زنجیر و سینه می زنند.

علاوه بر آئین های یاد شده مراسم های دیگری نیز در ایام محرم و عاشورا در لرستان مرسوم است. برپایی سقاخانه، چهل منبری، تعزیه خوانی و عزاداری در خانه آیت الله بروجردی موسوم به خانه "آقا" از دیگر آئین هاییست که در استان لرستان هر ساله همزمان با محرم برگزار می شود.


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد

 

 

عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین

 

 

عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین است . دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است

 

 

آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

سه شنبه 92 مهر 23  8:0 عصر

      فرا رسیدن عید سعید و فرخنده‌ی قربان را به‌ همه‌ی مسلمانان جهان تبریک و تهنئت عرض می‌نماییم.

صدای پای عید می‌آید. عید قربان عید پاک ترین عیدها است؛ عید سر سپردگی و بندگی است. عید بر آمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. عید قربان عید نزدیک شدن دل هایی است که به قرب الهی رسیده اند. عید قربان عید برآمدن روزی نو و انسانی نو است. 

 

  82752


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

سه شنبه 92 مهر 23  5:0 عصر

85603_1230419خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: «وَإِذْ بَوَّأْنَا لإبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئًا وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ . وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالاً وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ . لِیَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الأنْعَامِ فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ . ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْیُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» [الحج:26-29]؛ این دستور خداوند متعال به دوستش ابراهیم- علیه السلام- بود تا خانه قدیمی را بازسازی نماید؛ از این رو وی را برای این کار بزرگ رهنمون شده و دستور داد تا خانه اش را بر پایه «أن لا تشرک بی شیئا» یعنی چیزی را شریک من قرار مده، پایه گذاری کند.

اساس مسجدالحرام بر پایه توحید، تقوی، اطاعت از پرورگار، اخلاص و دوری از شرک انجام گرفته است؛ «وطهّر بیتی» (و خانه ام را پاک و مطهر بگردان) یعنی از آلودگی شرک و از وجود بتان و مظاهر شرک و از هر گونه گناه و پلیدی پاکیزه گردان. اینجاست که به پاس احترام کعب? معظمه، خداوند متعال آن را به خود نسبت داده و فرموده است: «وطهّر بیتی» (و خانه من را پاک و مطهر بگردان) هنگامی که میلیون‏ها زائر از اقصا نقاط جهان برای اجابت دعوت یکتاپرستی خداوند متعال؛ آن دعوتی که حضرت ابراهیم- علیه السلام- دهها هزار سال قبل اعلام نموده، سرازیر می شوند با صحنه های بی شماری از یکتاپرستی خداوند متعال در آن خط? مقدس مواجه می شوند. به عنوان نمونه؛ – صحن? رها نمودن ابراهیم- علیه السلام- جگرگوشه خود، اسماعیل و مادر او (هاجر) را در کنار کعبه معظمه و سپس دعا و تضرع به پیشگاه رب العالمین. چنان که تفصیل ماجرا در صحیح بخاری از ابن عباس- رضی الله عنهما- چنین نقل شده است: «… و سپس ابراهیم او (هاجر) و پسرش اسماعیل، که فرزندی شیرخوار بود، را در کنار خانه کعبه، نزدیک درختی بالاتر از زمزم و مسجد[الحرام] گذاشت. در آن زمان هیچ کس در مکه نبود و در آن مکان آبی هم یافت نمی شد. [ابراهیم] هاجر و کودکش را، به همراه انبانی خرما و مشکی آب در آنجا رها کرده و راهی [سرزمین شام] شد. مادر اسماعیل به دنبال حضرت ابراهیم به راه افتاد و گفت: ای ابراهیم، کجا می روی؟ ما را در این وادی که خالی از سکنه و چیز دیگری است، تنها می گذاری؟ او این سخن را چند بار تکرار کرد، اما ابراهیم به سخنش توجه نکرد. سپس هاجر به ابراهیم گفت: آیا خداوند تو را به چنین عملی امر کرده است؟ ابراهیم فرمود: بله. در این لحظه هاجر گفت: پس در این صورت ما را ضایع نخواهد کرد. ابراهیم رفت تا اینکه نزدیک کوه “ثنیة”، که از آنجا هاجر و اسماعیل را نمی دید، رسید. آنگاه رو به سوی خانه (کعبه) نمود و چنین دعا کرد: «رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُون» [إبراهیم:37].

- صحن? شکیبایی حضرت هاجر و امید او به خداوند متعال و دویدن او در میان صفا و مروه در جستجوی آب برای فرزند شیرخوارش اسماعیل، در آن گرمای طاقت فرسا، آن هم در حالی که تشنگی خودش را نیز از پا درآورده بود ولی او به شدت نگران کودک شیرخوارش بود.

- صحن? قربانی عظیم ابراهیم- علیه السلام-  برای خداوند متعال با بردن فرزند جگرگوشه اش اسماعیل- علیه السلام-  به قربانگاه. هنگامی که ابراهیم- علیه السلام- قربانی کردن اسماعیل- علیه السلام-  را بارها در خواب دید و موضوع را با اسماعیل در میان گذاشت، پدر و پسر در این امر الهی ذره ای به خود تردید راه ندادند، بلکه هر دوی آنها به دستور خدا گوش فرا دادند. خداوند متعال این واقعه را اینگونه بیان می فرماید: «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ» [الصافات:102].

سید قطب- رحمه الله- در تفسیر “فی ظلال” می نویسد: او به خود شک و تردیدی روا نمی دارد، بلکه با قبول و رضا و آرامش فرمان می پذیرد و دستور را بر دیده منت می نهد. گذشته از این، این ادب با خداست. این یاری خواستن و کمک طلبیدن از پروردگار در برابر ضعف و ناتوانی خویشتن، و نسبت دادن فضل و کرم به خدا در مدد خواستن از او مبنی بر اینکه تحمل فداکاری و قربانی دادن را به او عنایت فرموده، می باشد. ابراهیم- علیه السلام- در این کار دچار عُجب و خودپسندی نشده و صبر و بردباری خود را در این واقعه به الله تعالی نسبت داده و می فرماید: «سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللهُ مِنَ الصَّابِرِینَ» [الصافات:102]. به راستی چه اطاعت بزرگوارانه ای، و چه تسلیم شدن محترمانه ای. بار دیگر عظمت اطاعت، بزرگی ایمان و آرامش رضا به قضای الهی اوج می گیرد و فراتر از هر آن چیزی می رود که فرزندان آدم به آن آشنا هستند… مردی می رود و در حالی که رخسار فرزندش را بر زمین نهاده است، او را برای ذبح کردن مهیا می گرداند. جوانی تسلیم فرمان یزدان می شود و کوچکترین تکان و تحرکی، که نشانه سرپیچی باشد، از خود نشان نمی دهد. تنها چیزی که باقی می ماند این است که اجرای فرمان عیان گشته، کار پایان یابد. این است تسلیم شدن واقعی و اسلام حقیقی؛ اسلام واقعی یعنی یقین داشتن، اطاعت کردن، آرامش یافتن و راضی بودن به قضای الهی و اجرای دستورات پروردگار، که این پدر و پسر به معنای کامل مصداق این صفات هستند. میدان فعالیت ابراهیم و اسماعیل- علیهما السلام- مانند میدان حماسه آفرینی، شجاعت و دلاوری مجاهدان و فدائیان عرصه جنگ و جهاد که خود را به میدان کارزار می رسانند و می کشند و کشته می شوند نیست، بلکه آنچه ابراهیم و اسماعیل به نمایش می گذارند تنها تسلیم شدن آگاهانه و هدف‏دار است، و حتی بالاتر از این؛ رضایتی آرامش بخش که لذت و شیرینی آن را فقط کسی می داند که به انجام این کار مبادرت می ورزد. آری، ابراهیم و اسماعیل- علیهما السلام- وظیفه خود را انجام داده و فرمان الهی را اجرا نموده اند، چیزی نمانده جز اینکه سر اسماعیل بریده شود و خونش بر زمین جاری شود. به راستی، ریختن خود و بریدن گلوی فرزند، دیگر چندان چیز مهمی بشمار نمی آید، زیرا ابراهیم و اسماعیل- علیهما السلام- ، بالاتر از همه اینها، اراده، عقل، احساسات و هر آن چیزی که پروردگار متعال از آنها خواسته است را در مقابل امر الهی قربان کرده اند. اکنون آزمون گرفته شد و امتحان تمام شد و نتایج این آزمون حساس نمایان گردید و اهداف و مقاصد این امتحان متحقق شد. خداوند متعال نمی خواهد که بندگانش را با امتحانات سخت و طاقت فرسا بیازارد. الله تعالی خون و جسم‏شان را نمی خواهد، بلکه زمانی که بندگانش خالصانه از آنِ او شوند و برای انجام وظیفه با تمام وجود آماده شوند، دیگر تکلیف خود را انجام داده و از آزمون و امتحان پیروزمندانه بیرون آمده اند. خداوند چیزی غیر از تسلیم شدن و اطاعت از بندگانش نمی خواهد؛ اطاعتی که تمام وجود بنده را فرا گرفته و هیچ چیز و هیچ کسی در نزدش گرامی تر و ارزشمندتر از فرمان و دستور الهی نباشد؛ حتی اگر این چیز فرزند جگرگوشه یا زندگی و جان خودش باشد.

- صحنه تجلی رحمت خداوند متعال با فرستادن “ذبح عظیم”؛ قرآن کریم این صحنه بزرگ و حساس را اینگونه بیان می فرماید: «فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ? وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ ? قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ? إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ? وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» [الصافات:103-107]. ابن قیم جوزی- رحمه الله- در کتاب “زاد المعاد” می نویسد: «بی تردید خداوند متعال محبت فرزند اول نسبت به سایر فرزندان را در سرشت آدمی نهاده است، و ابراهیم- علیه السلام- چون از بارگاه الهی خواست تا به او فرزندی عنایت فرماید، خداوند نیز درخواست او را اجابت نمود و به او فرزندی عطا نمود. محبت این فرزند گوشه ای از قلب ابراهیم را تصرف نموده بود، حال آنکه خداوند او را برای خودش به عنوان “خلیل” و دوست برگزیده بود و خلّت و دوستی چنان صفتی است که قلب فقط جای محبوب باشد و بس و کسی دیگر در آن جای نداشته باشد. وقتی محبت این فرزند گوشه ای از قلب پدرش را اشغال کرده بود، صفت “خُلّت” به غیرت آمد و بر آن شد تا این محبت اندک نیز در قلب خلیل جای نداشته باشد، لذا دستور داد تا این محبوب- جدید- را قربانی کند. ابراهیم نیز بلافاصله برای بریدن سر فرزند و قربانی کردن او آماده شد، زیرا محبت خداوند بیش از محبت فرزند در قلبش جای داشت. اینجا بود که خلّت و دوستی ابراهیم با پروردگار از هر گونه غیر، پاک و صاف گردید و مقصد اصلی این کار برآورده شد، لذا خداوند این دستور را منسوخ و به جای آن قربانی دیگری را فرستاد.»

- صحنه بنای خانه کعبه توسط ابراهیم و اسماعیل- علیهما السلام- در کمال انابت و خشوع؛ «إِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ . رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَا إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» [البقرة:127-128].

- صحنه واحد شدن قبله ای که همه مسلمانان با یک عقیده به سوی او متوجه می شوند؛ قبله ای که در کنار آن قومیّت، رنگ و وطن و نژادپرستی مضمحل می گردد و مسلمانان نظاره گر نیروی اتحاد و همبستگی خود در زیر پرچمی واحد، یعنی پرچم «لاإله إلا الله محمد رسول الله» می باشند. «مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ قَبْلُ وَفِی هَذَا»[الحج:78].

- صحنه شرافت و عظمت خانه کعبه؛ آنچنان که از نظر شرع توصیف شده که این خانه محلی برای جمع آوری ثواب بوده و جایی است که روح انسان شیدا، و دلها فریفته آنند. به طوری که اگر هر فرد همه ساله به زیارت آن مشرف گردد، باز هم از رؤیت آن سیر نمی شود، چرا که خداوند متعال دعای خلیلش را پذیرفته است آنجا که دعا کرد و فرمود: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ» [إبراهیم:37].

- صحنه حفاظت کعبه از شرّ دشمن؛ در دوران جاهلیت قبل از اسلام، مردم از کنار خانه کعبه ربوده می شدند، اما اکنون کسی با آنها کاری ندارد. در عصر حاضر نیز خداوند متعال قلوب بدخواهان و کفار غربی را از اینکه سوءقصد به این مکان و آزار و اذیت زائران این مکان مقدس را در سر داشته باشند، منصرف کرده است. قرآن عظیم الشأن در این مورد می فرماید: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ . وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آَمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آَمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ قَالَ وَمَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» [البقرة:125-126]. هم‌چنین خداوند متعال می‌ فرماید: «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِلنَّاسِ» [المائدة:97]؛ یعنی به سبب تعظیم مردم به خانه کعبه، بدی از آنها دور می گردد. چنان که حضرت عبدالله بن عباس- رضی الله عنهما- می فرماید: «لو لم یحجَّ الناسُ هذا البیت، لأطبق الله السماءَ على الأرض؛ وذَلک لشرف البیت، وشرف بانیه، وهو خلیل الرحمن» (اگر مردم حج این خانه (کعبه) را به جا نیاورند، خداوند آسمان را بر زمین فرو می نشاند، اینکه [این اتفاق نمی افتد] به خاطر شرافت خانه کعبه و شرافت بانی آن، یعنی خلیل الرحمن [ابراهیم] است.)

- صحنه حکمت تشریع حج که حاوی فوائد بیشماری بوده و منافع بسیار نیکی را برای مسلمانان به دنبال دارد. از جمله این حکمت‏ها می توان به؛ خالص گردانیدن عبادت فقط برای پروردگار و ترک شرک، اختیار نمودن پاکدامنی از هر آنچه که مخالف شرع مبین اسلام باشد، اجتناب از تمام گناهان، خواه آنهایی که مطلقا گناه هستند از قبیل دزدی و ظلم و…، یا اعمالی که فقط در حج ممنوع قرار گرفته اند از قبیل پوشیدن لباس دوخته و… کسی که حج را ادا نماید و در حین انجام حج، با زنان آمیزش نداشته و مرتکب گناه نشده باشد، مانند کسی که تازه از مادر متولد شده، پاک می گردد و اینجاست که پاداشی جز بهشت برایش وجود ندارد. چنانکه این موضوع در احادیث آن حضرت صلی الله علیه وسلم آمده است.

- صحنه تلبیه گفتن، که شعار توحید است؛ (لبیَّک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک) نخستین سخن یک حاجی و زائر بیت الله الحرام اعلام وحدانیت الهی است. او در واقع با این اعلام، اخلاصش را برای خداوند متعال به نمایش می گذارد و اقرار می کند که خدایا تو شریکی نداری. خداوند متعال خطاب به بنده برگزیده اش حضرت محمد- صلی الله علیه وسلم- می فرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ» [الأنبیاء:25]. هم‌چنین در جایی دیگر می‌ فرماید: «وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ» [الزمر:65].

- صحنه به زبان آوردن ذکر الله تعالی در تمام مناسک حج؛ از طواف گرفته تا سعی بین صفا و مروه، رجم شیطان، ذبح و… امام ابوداود از حضرت عائشه- رضی الله عنها- به صورت مرفوع روایت می کند که فرمود: «إنما جُعِل الطواف بالبیت، والسعیُ بین الصفا والمروة، ورمی الجمار لإقامة ذکر الله»؛ آری، هر بخش از اعمال و مناسک حج با یاد خدا انجام می گیرد. بعضی با گفتار و بعضی با عمل. به عبارت دیگر تمام اعمال و اقوالی که در حج صورت می گیرد فقط به خاطر یاد خداست، و همه این امور در واقع دعوتی است به سوی یکتاپرستی خداوند و استقامت بر دین الهی و پیروی از رسول خدا- صلی? الله علیه سلم-.

- صحنه یادآوری مرگ و روز رستاخیز؛ لباس احرام حاجی، یادآور کفن میّت. غسل کردن محرم، یادآور غسل میّت. وقوف تمام حجاج در صحرای عرفات، یادآور روز رستاخیز قیامت.

خداوند متعال حج نیکویی که زداینده گناهان بوده و مورد قبول بارگاه الهی قرار گیرد، نصیب همه ما بگرداند. (آمین)


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

شنبه 92 مرداد 5  9:53 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم v   انا انزلناه فی لیلة القدر v   و ما ادراک ما لیلة القدر v   لیلة القدر خیر من الف شهر v   تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر v   سلام هی حتی مطلع الفجر

به نام خداوند بخشایشگر مهربان v   ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم v   و تو چه می‌دانی شب قدر چیست؟! v   شب قدر بهتر از هزار ماه است v   فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان هر امری را نازل می‌کنند v   شبی است سرشار از سلامت تا طلوع سپیده. (قرآن کریم، سوره قدر)

در طول سال، ساعات، روزها، شبها و ماهها و  اساساً زمانهای متفاوتی وجود دارد. اما در میان همگی این زمانها، بعضی به واسطه عنایت و توجه خداوند و اثراتی که بر این زمانها مقرر شده یا اتفاقاتی که در آنها روی داده یا می‌دهد، دارای اهمیت، شرافت و عظمت ویژه‌ای هستند. یکی از این زمانها شب قدر است. در آیین اسلام، این شب با ارزش‌ترین و برترین شب در طول سال است. اهمیت این شب تا حدی است که نه تنها آیات مختلفی از سور قرآن کریم درمورد خصوصیات این شب نازل شده، بلکه سوره‌ای مستقل نیز به این نام و در خصوص شب قدر در قرآن کریم وجود دارد.

برای بیان روشنتر اهمیت این شب، می‌توان دو دسته آیات قرآنی که درباره این شب نازل شده‌اند را در نظر گرفت. دسته‌ای از این آیات به بیان عظمت و شرافت فوق‌العاده این شب می‌پردازند و دسته دیگر بیانگر اثرات این شب هستند.

از دیدگاه قرآن کریم عظمت و شرافت این شب آن قدر والاست که خداوند می‌گوید: "و تو چه می‌دانی شب قدر چیست؟"با کمی دقت در آیاتی از قرآن کریم که در آنها  نیز این گونه خطاب به کار رفته است، درمی‌یابیم که خداوند هنگام اشاره یا تذکر به امور بسیار پر‌اهمیت به این صورت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را مورد خطاب قرار داده است. به عنوان مثال وقتی صحبت از قیامت و عظمت این روز به میان آمده و آگاهی و جلب توجه مردم به اتفاقات بسیار بزرگ آن روز مورد نظر بوده، از این نوع خطاب استفاده شده است. در آیه شریفه سوره قدر هم اگر خداوند برترین مخلوق خود و آخرین فرستاده خویش را اینگونه مورد خطاب قرار می‌دهد، به دنبال بیان عظمت فوق‌العاده این شب است.

در آیه‌ای دیگر خداوند این شب را از (حدود) سی هزار شب که شب قدری در آنها وجود ندارد، برتر دانسته است. به وضوح این مقایسه و برتری شگفت‌انگیز، به طور ملموس‌تری عظمت این شب را برایمان روشن می‌کند.

در دسته دوم از آیات قرآن کریم، خداوند به بیان خصوصیات این شب می‌پردازد. دارا بودن چنین خصوصیاتی موجب می‌شود که این شب اثرات خاص و منحصر به فردی را در میان تمامی شبهای سال داشته باشد. به عنوان نمونه این شب شبی «مبارک» خوانده شده است. مبارک به معنای پرخیر و برکت است و به کار بردن این تعبیر در خصوص شب قدر به این مفهوم است که این شب بلند مرتبه، گنجایش و ظرفیت خیر کثیری را دارد. تا حدی که به تصریح آیات قرآن کریم، نزول قرآن در این شب صورت گرفته است.همچنین به سبب خیر و برکت فراوان در این شب رحمت و مغفرت خداوند به سوی بندگان نازل می‌شود.

از دیگر اثرات مهم شب قدر می‌توان به عدم صدور عذاب در این شب و در امان بودن بندگان از عقوبتهای الهی، اشاره کرد. چرا که خداوند صراحتاً سرتاسر این شب، از لحظه آغاز تا سپیده دم آن را سرشار از "سلامت" می‌خواند.

هر انسان با دقت در عظمت و شرافت اینچنین شبی و تأمل در اثرات آن و وقایعی که در آن اتفاق می‌افتد، به طور طبیعی به دنبال شناخت بیشتر و آگاهی از جوانب مختلف شب قدر خواهد بود. ما نیز در این مجال کوتاه، برآنیم تا هر چه بیشتر در حد توان ابعاد مختلف این شب را بررسی کنیم. از این رو در ادامه در خصوص معنای قدر، رویداد‌هایی که در این شب واقع می‌گردد، زمان وقوع چنین شبی و طریقه بهره‌گیری هر چه بیشتر از برکات آن بیشتر تأمل می‌کنیم. 

معنای قدر 

اساساً قدر به معنای اندازه‌گذاری است و ظاهراً منظور قرآن کریم از گذاردن نام قدر بر این شب پرعظمت، تعیین و مشخص کردن جزئیات امور مربوط به تمامی مخلوقات در آن می‌باشد. به بیان روشنتر در این شب، حوادث و اتفاقات مانند مرگ و زندگی، سعادت و شقاوت، رزق و روزی و ... برای انسانها و حوادث طبیعی جاری شدن سیل، وقوع زمین لرزه و ... در رابطه با سایر کاینات معین و مشخص می‌گردد. آیه شریفه سوره دخان هم در توصیف شب قدر، این مطلب را تأیید می‌کند. خداوند متعال در این آیه می‌فرماید: "در آن شب هر حادثه‌ای که باید واقع شود خصوصیاتش مشخص و معین می‌شود."

با دانستن عظمت فوق العاده و خیرات و برکات فراوان شب قدر، این سؤال به ذهن خطور می‌کند که آیا شب قدر یک شب خاصی در طول تاریخ بوده است یا امروزه نیز شب قدری وجود دارد و می‌توان از برکات چنین شبی بهره‌مند شد و آن را درک نمود؟

بجاست که پاسخ خود را در آیات مختلف قرآن کریم که به بیان ویژگیها و اتفاقات شب قدر اختصاص دارد، جستجو کنیم. با دقت در این آیات درمی‌یابیم هنگامی که قرآن کریم به وقایع شب قدر از جمله نزول ملائک و تقدیر امور در آن شب اشاره می‌کند، آنها را به صورت افعال مضارع که در زبان عربی نشان دهنده استمرار و تداوم است، بیان می‌نماید. پس بدین ترتیب مشخص می‌شود که شب قدر استمرار دارد و محدود به زمانی خاص در گذشته و یا یک شب معین در یک سال به خصوص نیست، بلکه با گذر زمان به طور مستمر تکرار می‌شود و در عصر حاضر نیز چنین شبی وجود دارد و وقایع گوناگون آن (نظیر نزول ملائک، تقدیر امور و ...) نیز هم اکنون نیز به وقوع می‌پیوندد. اما با قدری تأمل بیشتر در آیات قرآن کریم جزئیات بیشتری درباره چگونگی این استمرار و بازه‌های زمانی تکرار این شب به دست می‌آید. از ظاهر کلام قرآن این گونه استفاده می‌شود که شب قدر در ماه مبارک رمضان قرار دارد (این مطلب در قسمتهای بعد بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت). پس همانگونه که ماه مبارک رمضان در هر سال وجود دارد و تکرار می‌شود، شب قدر نیز هر ساله تکرار می‌گردد. بدین ترتیب این امکان وجود دارد که حتی امروزه و در هر سال نیز بتوان از برکات فراوان و مواهب گوناگون الهی در این شب، به تناسب همت و توجه خویش بهره‌مند شد.

 در شب قدر چه روی می‌دهد؟

در گذشته گفتیم که، با مراجعه به آیات قرآن کریم روشن می‌شود که نه تنها در این شب کلیه امور مربوط به مخلوقات در سال آینده و تا فرارسیدن شب قدر بعد، از جانب خداوند تقدیر می‌گردد، بلکه ملائکه در این شب به اذن پروردگار، این امور معین و مشخص شده را به صورت فرامین الهی نازل می‌نمایند.

با کمی جستجو در آیات قرآن کریم که در آنها سخن از نزول ملائک به میان آمده، می‌توان نزول ملائک را از نظر هدفی که در نزول خود دنبال می‌کنند به دو دسته تقسیم کرد. یک دسته از نزول آن است که ملائک نازل می‌شوند تا امر و فرمانی از فرامین الهی را که به آنها محول می‌گردد، اجرا نمایند؛ نظیر نزول ملائک به منظور یاری مؤمنان در جنگ بدر و حنین و سایر عرصه‌ها، نزول فرشتگان برای گرفتن جان افراد، و یا نزول ملائک جهت اجرای عذاب الهی نظیر آنچه که در مورد قوم لوط به وقوع پیوست

نوع دیگر نزول فرشتگان الهی، فرود آمدن آنان به منظور ابلاغ و رساندن پیام خداوند است. به وضوح روشن است که هر پیام یک دریافت کننده و مخاطبی دارد که آن پیام برای او فرستاده شده است، در نتیجه در این نوع از نزول سر و کار ملائک از طرفی با فرستنده و از طرفی دیگر با دریافت‌کننده پیام است، به بیان دیگر ملائک الهی باید پیام خود را پس از آنکه از خداوند دریافت نمودند بر کسی عرضه کنند یا به عبارت دیگر بر مخلوقی از مخلوقات او نازل شوند. نمونه‌ای از این نزول، نزول جبرائیل امین در طول 23 سال بر رسول اکرم می‌باشد که پیامهای الهی را به طور پیوسته بر آن حضرت نازل می‌نمود.

حال باید ببینیم که نزول ملائک در شب قدر، جزو کدام یک از دو حالت فوق است. در آیه 4 سوره قدر خداوند از نزول ملائک و فرامین الهی سخن به میان آورده است. در حقیقت با رجوع به این آیه باید ببینیم که این فرامین، دستورات الهی هستند که به ملائک ابلاغ شده و ایشان مأمور به اجرای آنها هستند (نزول نوع اول)، یا نه این فرامین صرفاً به ملائکه ابلاغ شده‌اند و ملائک مسؤولیت اجرای آنها را ندارند بلکه مسؤولیتنازل کردن آن و حمل این فرامین را دارند (نزول نوع دوم). خداوند متعال هنگامی که در آیه 4 سوره قدر بحث نزول ملائک را مطرح می‌نماید، می‌فرماید که ملائک در این شب تمامی فرامین الهی را نازل می‌کنند. به عبارت دیگر ملائک در قبال این فرامین مأموریت اجرای آنها را ندارند، بلکه باید آنها را نازل کنند. پس مشخص می‌گردد که این فرامین که توسط ملائک مورد نزول قرار می‌گیرند جنبه ابلاغی دارند و نزول ملائک برای اطلاع رسانی و از نوع نزول ابلاغی (نزول نوع دوم) است.


نزول ملائک به کدامین مقصد؟

همانگونه که اشاره شد نزول ملائک در شب قدر به صورت ابلاغی است و در این نزول ملائک حکم قاصدانی را دارند که از جانب خداوند پیامی را برای مخاطبی فرود می‌آورند. در نتیجه باید مخلوقی وجود داشته باشد که در شب قدر مورد نزول ملائک باشد و فرامین الهی به او ابلاغ شود.

با توجه به نوع نزول ملائک و محتوای پیغامی که به همراه دارند، و در نظر گرفتن این نکته که نزول آنها کاری عبث و بیهوده نیست، می‌توان نتیجه گرفت که نزول ملائک بر هر مخلوقی نمی‌تواند باشد. بلکه باید بر شخصی باشد که تناسب نزول ملائک و دریافت فرمانهای الهی شامل مقدرات موجودات را داشته باشد. به بیان دیگر او باید توانایی درک مجموعه‌ای بسیار بزرگ و عظیم و در عین حال پراهمیت از اطلاعات را دارا باشد. روشن است که نه تنها اشیاء گوناگون و گیاهان و جانوران و حتی مکانهای مقدس قادر به فهم این پیام و شایسته این نزول نیستند، بلکه انسانهای معمولی هم ظرفیت این نزول را ندارند. چرا که موضوع این ابلاغ، مقدرات امور و آن هم مقدرات همه موجودات و از جمله تک‌تک انسانها‌ست. مقدرات هر یک از انسانها در یک سال، حجم وسیعی از اطلاعات را تشکیل می‌دهد که مطلع شدن از آنها در یک شب و به صورت یکباره توسط انسان معمولی امکان پذیر نیست، چه رسد به سرنوشت و مقدرات کلیه مخلوقات عالم.

از سوی دیگر، ملائک در هنگام نزول فرامینی را همراه خود می‌آورند که در آینده باید به اجرا دربیاید. برای این که ابلاغ این فرامین توسط ملائک امری عبث و بیهوده نباشد، نزول ملائک باید اثر و نتیجه عملی همراه داشته باشد. به عبارت دیگر کسی که مورد نزول ملائک واقع می‌شود، باید در سیر انجام این فرامین نقش و وظیفه‌ای داشته باشد. حال ما با نگاهی دقیقتر به خود و اطرافیانمان آشکارا می‌یابیم که نه تنها شأن و تناسب نزول ملائک را نداریم و هیچگاه مورد نزول ملائک قرار نگرفته‌ایم و نخواهیم گرفت، بلکه هیچگاه نقشی در اجرای این فرامین که در رابطه با مقدرات افراد است هم نخواهیم داشت.

حال که معلوم شد یک انسان عادی محل نزول ملائک واقع نمی‌شود، می‌توان انتظار داشت که افراد مخصوصی وجود داشته باشند که از نقایص و کمبودها و محدودیتهای انسانهای عادی دور باشند و از جانب خداوند ظرفیتها و تواناییهای ویژه‌ای را کسب کرده باشند. در حقیقت خداوند این انسانهای برگزیده را به مقام جانشینی خود بر روی زمین نایل کرده است، و این همان مقام و منزلتی است که قرآن کریم نیز صراحتاً در آیه 30 سوره بقره عده‌ای را تحت همین عنوان معرفی می‌نماید و از آنان با عنوان خلیفة الله تعبیر می‌کند. نماینده خدا بر زمین کسی است که وجودش نمایشگر خداوند است و به اذن خداوند کار خدایی می‌کند و کارها و آثار خاصی به اراده خداوند توسط او اجرا می‌شود. نظیر حضرت عیسی (علیه السلام) که به اذن پرودگار مرده را زنده می‌کرد.به عبارت دیگر خلیفة الله سبب اتصال بین آسمان و زمین است. بر این اساس، مشخص است که خلیفة الله بدان سبب که نماینده خداوند و در ارتباط با او است، لزوماً توانایی درک و دریافت پیامهای الهی را دارد و از سوی دیگر او به اذن و اراده خداوند مأمور به اجرای دستورات خاص الهی است، پس نزول ملائک به چنین شخصی یقیناً اثر عملی به دنبال خواهد داشت. 


این افراد چه کسانی هستند؟

آنچه مسلم و مورد اتفاق مسلمانان است، این است که تنها کسی که در صدر اسلام محل نزول ملائک بوده و پیغامهای الهی را دریافت می‌کرده، وجود مقدس پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند و کسی جز ایشان نیز این منصب و مقام را دارا نبود. اما همانطور که در قسمت گذشته گفته شد، نزول ملائک در شب قدر و آوردن تقدیر امور، امری استمراری و کار هر ساله است. بنابراین به دوران حیات نبی اکرم محدود نمی‌شود و بر طبق آیات قرآن پس از آن حضرت نیز تداوم دارد. لذا پس از رسول خدا فرشتگان الهی باید بر شخصی نازل شوند.

بدیهی است که این شخص باید کسی باشد که بعد از پیامبر به مانند ایشان برای چنین مقام و این چنین مسؤولیتهایی از جانب خداوند انتخاب شده باشد و از ناحیه او قابلیتها و توانایی‌های لازم به او عطا شده باشد. طبعاً او ادامه‌دهنده راه پیامبر و مأمور به وظایف و کارهایی است که مسؤولیت آنها در زمان پیامبر به عهده ایشان بود و باید بعد از ایشان نیز ادامه پیدا کند. به عبارت روشنتر او جانشین پیامبر بعد از ایشان است و گذشته از این بسان پیامبر نماینده خداوند بر زمین و حلقه ارتباط عالم ملک با ملکوت است.

با مراجعه به تاریخ در می‌یابیم که بعد از پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، تاکنون جز افرادی محدود، کسی ادعایی مبنی بر این که ملائک در شب قدر بر او نازل می‌شوند، نکرده است. چرا که صحت ادعای مدعی در این زمینه با چند سؤال ساده در مورد اتفاقات آینده و جزئیات آن از سوی مردم هم‌عصر او معلوم می‌شده است. در این میان، تنها عده ای محدود را می‌توان یافت که مدعی این امر هستند. اینان در مقاطع مختلف زندگی خود قاطعانه از این ادعای خود دفاع کرده‌اند و پاسخگوی پرسش افراد در مورد اخبار و اتفاقات آینده بوده‌اند. ایشان در لحظه لحظه عمر خود، همانند پیامبر اکرم از چنان علم وسیعی برخوردار بوده‌اند و از وقایع جهان اطلاع داشته‌اند که مردم هم‌عصرشان، به وضوح به مقام علمی آنها پی‌می‌بردند و ایشان را عالمترین شخص می‌دانستند. با بررسی زندگانی ایشان شواهد بسیاری در تأیید این موضوع می‌توان یافت که ذکر آنها خود فرصت دیگری می‌طلبد.

لازم به ذکر است که اینان همان کسانی هستند که شیعیان به امامت آنها معتقدند؛ جانشینان پیامبر و نمایندگان خداوند بر روی زمین؛ علی و یازده فرزند معصوم از نسل او.

از آنچه گفته شد نتیجه می‌شود در هر عصری و از جمله در دوران حاضر باید حجت و نماینده‌ای از جانب خدا بر روی زمین وجود داشته باشد، تا در شب قدر، محل نزول ملائک باشد. بر این اساس شیعیان قائلند که پس از رسول خدا ملائک بر ائمه اطهار که جانشینان به حق آن بزرگوار و خلفای الهی بر روی زمین بودند، نازل می‌شدند و در عصر حاضر نیز هر ساله در شب قدر، فرشتگان الهی بر وجود امام عصر، امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف) نازل می‌شوند.


شب قدر کدام یک از شبهای سال است؟

با در نظر گرفتن دو آیه از قرآن کریم و دقت در آنها و با استفاده از احادیث نبوی و کلام ائمه اطهار می‌توان دریافت که یک چنین شبی در ماه مبارک رمضان قرار دارد. چرا که خداوند در آیه 185 سوره بقره، ماه رمضان را ماهی معرفی می‌کند که قرآن در آن نازل شده است. و در آیه آغازین سوره قدر نیز شب قدر را شبی می‌داند که قرآن در آن نازل گشته است. پس به خوبی می‌توان نتیجه گرفت که شب قدر در ماه مبارک رمضان قرار دارد و قرآن در این شب و در نتیجه در ماه رمضان نازل شده است. روایات رسیده از پیامبر اکرم و اهل بیت نیز این مطلب را تأیید می‌نماید. نهایتاً آنچه ما می‌توانیم از قرآن کریم در تعیین زمان این شب بفهمیم، محدود به وقوع یک چنین شبی در ماه مبارک رمضان است. اما روایات رسیده از معصومین در تفسیر قرآن وضعیت را روشن‌تر می‌کند. در این روایات به شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان اشاره شده است و شب بیست و سوم از بقیه محتمل‌تر شمرده شده است.

 چه باید کرد؟

در قسمتهای پیشین اشاره شد که طبق آیه‌ای از قرآن کریم شب قدر از هزار ماه که در آن شب قدری وجود ندارد، برتر و بالاتر است.ائمه اطهار (علیهم السلام) در مقام تفسیر و تبیین آیات قرآن، دلیل این برتری حیران کننده را، برتری عبادت و انجام عمل صالح برای بندگان در این شب دانسته‌اند.

اگر لحظه‌ای درنگ کنیم و کمی با خود بیاندیشیم خواهیم دید که در میان 365 شب سال تنها شبی از شبها‌ست که این چنین مورد عنایت و توجه قرار گرفته و چنان اثراتی بر آن مترتب شده است. بنابراین با اندکی تأمل به این نتیجه خواهیم رسید که باید این فرصت را غنیمت شمرد چرا که در این شب پر‌خیر و برکت فرصتی بسیار استثنایی آن هم در ماه میهمانی خدا برای ما فراهم شده است که می‌توانیم با توجه و همتی که به کار می‌بندیم بهره بسیار زیادی از آن ببریم.

با رجوع به بیانات ائمه اطهار می‌توان از اعمال و عباداتی که مورد توصیه قرارگرفته‌اند، با خبر شد. از جمله این اعمال می‌توان به احیاء این شب و تفکر و تحصیل علم در باب مسایلی که انسان را به خدا نزدیکتر می‌گرداند اشاره کرد. مثلاً مناسب است در این شب مقداری با خود خلوت کنیم، عملکرد سال گذشته خود را مرور کنیم. اعمال و رفتار خود را در این سال زیر ذره‌بین قرار دهیم و ببینیم در سال گذشته کجا بوده و اکنون به کجا رسیده‌ایم؟

با پرداختن به این افکار می‌توانیم مقدمه استفاده بیشتر از این شب را مهیا کنیم. از خداوند تقدیر بهتری را در سال آینده طلب کنیم. از او بخواهیم که ما را در پیمودن مسیری که مورد پسند اوست کمک کند. همچنین از او که وعده آمرزش در این ماه و به خصوص در این شب به ما داده است در مورد کوتاهی‌های خود طلب مغفرت و آمرزش کنیم و تصمیم بگیریم او را بیش از پیش اطاعت کنیم.

همچنین زنده نگه داشتن یاد خداوند در دل، دستگیری از محرومان و مظلومان و دعای خیر برای سایرین نیز از جمله اعمال سفارش شده هستند.

بدین ترتیب است که هر انسان آگاه و بیدار دل در حدی که در توان و شایسته اوست، می‌تواند هر چه بیشتر خود را مشمول عنایت و توجه خداوند قرار دهد. به این امید که بتوانیم از این فرصت استثنایی و خیرات بی‌منتهای این شب بهره و استفاده‌ای شایان ببریم.


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

شنبه 92 فروردین 24  10:10 عصر

سالروز شهادت بانوی دوعالم حضرت فاطمه صدیقه (س) بر عموم مسلمانان جهان تسلیت باد.


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

چند سال هموطنان گرامی را به سفر به استان لرستان و مخصوصا شهرستان کوهدشت دعوت کردیم و پیشنهاد دادیم به این دیار سفر کنند.

و در آستانه آغاز فصل بهار و در این ایام خوش طبیعت، لرستان و کوهدشت سرسبز سفره بی ریا و دامان پرگل خود را برای استقبال و پذیرایی از مسافران نوروزی گسترانده است.
این خطه سرسبز و زیبا با جاذبه های طبیعی و بکر، آثار تاریخی فراوان، چشم اندازهای زیبا و چشمه سارهای طبیعی آماده میزبانی از مسافران نوروزی است.
وجود کوههای فراوان باارتفاعات پست و بلند ناشی از کشیده شدن رشته کوه های زاگرس، باعث ایجاد دشتها و مناطق جنگلی، نواحی مرتعی، رودخانه ها و چشمه های فراوان، مناطق حفاظت شده، آبشارهای بسیار زیبا، سرابها، پوشش گیاهی متنوع و انبوه، مراتع غنی و پارک های جنگلی دراستان شده است.
نوروز 92 از همه همنوطنان عزیز دعوت کردیم که از کوهدشت دیدن کرده و نوروز را مهمان مردم مهمان نواز و خونگرم این شهر باشند نوروز امسال هم شما را دعوت میکنیم میهمان این مردم باشید.( من و خانواده ام هم مهمان مردم کوهدشت و البته پدرم و پدر همسرم می باشیم و مانند سالهای گذشته باز هم مزاحم آنان هستیم انشاءالله که همیشه زنده باشن)


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

از ظهر امروز اخباری مبنی بر کشته شدن سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی که از سوی امام خمینی (ره)مرتد اعلام شده بود منتشر شد امشب نیز پیامکهایی بدین شرح ارسال می گردد: «بسم رب الحسین، نصر من الله و فتح قریب، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، <خبر فوری> به درک واصل شدن کثیف ترین حیوان کره زمین، سلمان رشدی مرتد، به دست یکی از شیعیان مولا علی علیه السلام بر شما و بر همه مسلمین جهان مبارک باد لطفا پیام رسانی کنید تا دل شیعیان شاد شود.»

هنوز هیچ یک از منابع رسمی این خبر را تأیید نکرده اند.

قبلا نیز در فروردین 1388 نیز چنین اخباری منتشر شد .بعید نیست که انتشار این خبر آن هم به صورت پیامکی موجی باشد برای زنده نگه داشتن آن فتوای تاریخی حضرت امام، و مسئولیت سنگینی که بر دوش جوانان شیعه است.

متن فتوای تاریخی حضرت امام خمینی ( ره )

انالله و انا الیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مى‏رسانم، مؤلف کتاب "آیات شیطانى " که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مى‏باشند. از مسلمانان غیور مى‏خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است ان شاءالله. ضمناً اگر کسى دسترسى به مؤلف کتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نماید تا به جزاى اعمالش برسد.
و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته

انشاءالله که خبر صحت داشته و جهان از لوث این پلید پاک شده باشد


 

به هر حال عزیزانی که اطلاعاتی در این خصوص دارند ما را نیز در جریان قرار دهند.

 


 
   1   2   3   4   5   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ