سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وکالت
شما را به دوری از هوس سفارش می کنم که هوس به کوری فرا می خواند و آن گمراهی آخرت و دنیاست [امام علی علیه السلام]

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

یکشنبه 87 شهریور 31  7:10 عصر

این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده.

شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.

دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد؛ این میخ ده سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!!

چه اتفاقی افتاده؟

در یک قسمت تاریک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده!!!

چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است.

متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.

در این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟

همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد!!!

مرد شدیدا منقلب شد.

ده سال مراقبت. چه عشقی! چه عشق قشنگی!!!

اگر موجود به این کوچکی بتواند عشقی به این بزرگی داشته باشد پس تصور کنید ما تا چه حد می توانیم عاشق شویم، اگر سعی کنی.


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

سه شنبه 87 خرداد 14  12:15 عصر

 

 

 

 


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

طومار اعتراض به جعل عنوان خلیج عربی در نرم افزار نقشه های ماهواره ای گوگل که تاکنون به امضای 200 هزار نفر رسیده و تعداد امضاها همچنان در حال افزایش می باشد، در رتبه نخست یک سایت اینترنتی قرار گرفت.
   
به گزارش فارس، رادیو آمریکایی فردا دیشب اعلام کرد: اقدام شرکت گوگل در اضافه کردن نام خلیج عربی در کنار نام خلیج فارس در یک نرم افزار نقشه خوان باعث اعتراض گسترده ایرانیان شده است.

بنا بر این گزارش، شرکت گوگل در نرم افزار سرویس گوگل ارث که نقشه های ماهواره ای واقعی با وضوح بالا از تمام نقاط کره زمین را به صورت رایگان در اختیار کاربران اینترنت قرار می دهد از ماه ژانویه سال جدید میلادی درکنار نام خلیج فارس نام خلیج عربی را هم اضافه کرده است.

این گزارش افزود: در اول اسفندماه یک کاربرایرانی اینترنت در اعتراض به این اقدام شرکت گوگل یک طومار آن لاین خطاب به مسئولان شرکت گوگل تهیه کرد و از ایرانیان خواسته است با وارد کردن نام خود آنرا به صورت الکترونیکی امضاء کنند. این طومار اکنون در سایت پرشین آن لاین در رتبه نخست طومارهای فعال قرار دارد وتاکنون حدود دویست هزارنفر آن را امضاء کرده اند.

در این طومار از مدیر بخش گوگل ارت درخواست شده است که با توجه به مستندات و شواهد تاریخی و همچنین تایید رسمی سازمان ملل بر صحیح بودن نام خلیج فارس هر چه سریعتر این اشتباه را تصحیح کنند. سازمان ملل متحد ‌تا کنون در دو سند، دو قطعنامه و سه نقشه رسمی با تاکید بر درست بودن نام خلیج فارس از کشورهای عضو این سازمان خواسته است که در مکاتبات رسمی خود از نام خلیج فارس استفاده کند. به گفته مسئولان شرکت گوگل در صورت درخواست 1 میلیون کاربر این موضوع اصلاح خواهد شد وبرای برگرداندن نام خلیج فارس به نقشه ماهواره ای و آنلاین گوگل ارث نیاز به 1 میلیون امضا داریم
لذا  از همه شما ایرانیان عزیز در سراسر جهان خواهشمند است با مراجعه به لینک زیر اعتراض خود را به این قضیه اعلام نمایند.

http://www.petitiononline.com/sos02082/petition.html


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

لرستان به حکایت آمار و به گفته مسئولین یکی از استان های امن کشور است ،از طرفی مردم این دیار به مهمان نوازی شهره اند پس به نمایندگی از  مردم خونگرم و مهمان نواز این خطه از همه مردم ایران دعوت میکنم نوروز امسال را به لرستان سفر کرده و ضمن بازدید از آثار تاریخی و مناطق دیدنی این استان از طبیعت بکر این استان نیز استفاده کنید در ذیل عکس بعضی از مناطق دیدنی و باستانی لرستان و طبیعت زیبای این استان و شهرمان کوهدشت را مشاهده نموده و تصمیم خود را برای سفر بگیرید.کوهدشت چشم به راه شما عزیزان است. نوروزتان مبارک

 
 

 

 

 

 


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

... همراه با کبوتران حرم 

Imam Reza Martyrdom.fa

ولایت عشق

 

امام رضا علیه السلام سجده کردن بر معبود را نزدیک ترین حالت بنده میداند و می فرمایند:

«نزدیک ترین حالت بنده به خداوند متعال، در حال سجده است و این همان قول خداوند تبارک و تعالی است که فرمود: سجده کن و نزدیک شو. »

هشتمین پیشوای شیعیان امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود. مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده: از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند.»

امام رضا (ع) در ماه ذیقعده سال ??? هجری قمری در مدینه دیده به جهان گشود و پس از شهادت پدر بزرگوارشان امام موسی کاظم (ع) در سن ?? سالگی به امامت رسید. امام رضا (ع) در طی بیست سال دوران امامت خود با سه خلیفه عباسی هم عصر بود:
?- هارون الرشید به مدت? سال
?- امین به مدت ?  سال
?- مأمون به مدت?? سال
بیشتر دوران امامت امام رضا (ع) در زمان خلافت مأمون بود. مأمون که یکی از مکارترین و زیرک ترین خلفای عباسی به شمار می آمد. پس از قتل برادرش امین و به دست گرفتن قدرت، مرو را مرکز حکومت خود قرار داد و با بهره گیری از هوش وزیر خود فضل بن سهل پایه های حکومت خود را مستحکم کرد.
انـگیزه هاى سیاسى مانند: جذب ایرانیان، سرکوب نهضتها و قیامهاى علویان، مشروع جـلـوه دادن حـکومت خود، مأمون را وادار کرد به امام پیشنهاد ولایتعهدی دهد ولی از این روى، امام رضـا (ع) از پـذیرش پیشنهاد مأمون سرباز مى زد. به هر حال امام رضا (ع) درنهایت، ولایت عهدی را با قید شرایطی پذیرفت. پس از مراسم بیعت اجبارى، در حضور مردم و دیگران فرمود:

لـنـا عـلیکم حق برسول الله و لکم علینا به حق فاذا انتم ادیتم الینا ذلک وجب علینا الحق لکم. مـا اهـل بیت، به واسطه رسول خدا (ص) بر شما مردم حقى داریم، شما نیز بر ما حقى داریـد وقتى که شما حق ما را به ما دادید، بر ما لازم است که حقوق شما را رعایت کنیم. (بحارالانوار جلد 146)
اگر چه این پیشنهاد رنگ تهدید و اجبار نیز گرفته بود. مسئله ولایتعهدی با تلاش های امام برای افشاگری همراه بود و شرط اصلی دخالت نکردن در عزل و نصب ها که همان شریک نبودن در حکومت جائر زمان برای حضرت محسوب می شد، نیز به همین منظور بود و امام بدین ترتیب توطئه های مأمون را یکی پس از دیگری خنثی می کرد و کار بدانجا رسید که عرصه بر مأمون تنگ شد و امام رضا (ع) را بزرگترین خطر جدی برای بقای حکومت خود می دانست و وقتی دریافت عوام فریبی های او در اعلام ولیعهدی امام رضا (ع) نیز کارگشا نیست، چاره ای جز به شهادت رساندن امام (ع) برای خود ندید.

سرانجام خورشید فروزان وجود امام (ع) در روز ??  صفر سال ???  ق. غروبی سرخ را به مشرق ایمان نشست و بار دیگر سیاست مزورانه عباسی تن به شکست داد.
 

ای آشنای غریب

ای عصمت هشتم! کوچه های نیشابور، هنوز بوی کلام عطرآگین تو را دارد.هر روز که خورشید خراسان، سینه ریز زرینش را از شوق می درد و انبوه دانه های طلایی اش از فراز آسمان بر حَرَمت می پاشد، کبوتر دل، بهانه کنان به سوی حرم تو پر می کشد؛ همان وتری که هر روز، به سوی دانه های مِهری می رود که برایش می پاشی.

 

هوای صحن و سرای تو، پُر از زمزمه است و آسمان آکنده از ذرات لطیف حضوری است که چهره زائران خسته را می نوازد. در بارگاه تو، هیچ کس غریب نیست. سلام بر تو ای آشنای غریب! سلام بر تو، که توس، با آمدنت مدینه ایمان شد. و ما هر روز، در «مشهد» عاشقان، نگاهمان را به نگاه تو پیوند می زنیم.

هر سحر، به کوچه های ایوان نگاه روشنت کوچ می کنیم و چون پرنده ای غریب، به گوشه حَرَمت پناه می بریم.

هر روز، در سایه سار مزارت مویه کنان، شانه های خسته مان را می لرزانیم.

هر شب، فانوس اشک هامان را روشن می کنیم و دست های عاطفه مان را به دامان پر مهر و محبت تو می آویزیم.

و انگور، زهر آگین است ...

مقابل هم نشسته اند؛ یک سو نهایت نفرت و دیگر سوی، نهایت مهربانی!

مأمون، سرا پا کینه و امام سرا پا کَرم. برقی شوم، در نگاه مأمون موج می زند و چشم های گستاخش، پرده از راز مخوف درونش بر می دارند! و چشم های نجیب امام، سر به زیر و محجوب و آگاه از اسرار نهانی مأمون!

مقابل هم نشسته اند؛ یکی از تبار پست ترین زمینیان و دیگری از نسل پاک ترینِ آسمانیان. مقابل هم نشسته اند؛ یکی بنده بی چون و چرای شیطان و دیگری همسایه دیوار به دیوار خدا. ثانیه ها، لنگ لنگان قدم بر می دارند، ضربان زمان، کند شده و نفس هایش به شماره افتاده؛ حتّی هوا هم احساس خفگی می کند.

دستی پیش میرود. دستی که قرار است روسیاهی خود را بر اوراق تاریخ بنگارد. دست خوب می داند که انگور، زهرآگین است. نگاه امام گذشته ها را مرور میکند ...

نگاه امام علیه السلام زایر کوچه پس کوچه های مدینه میشود.

نگاه امام، به طواف یک در سوخته میرود.

نگاه امام، به در خانه کریم اهل بیت علیه السلام میرود.

نگاه امام در غربت، مدینه را میجوید.

و امام همچنان آرام است.

لحظه ها می ایستند. صدای مویه ملایک بلندتر  می شود.

دست، خوشه انگور را به سمت امام درار میکند. دست بی شرمانه مرگ را به امام تعارف می کند:

"بفرمایید ... یابن الحسن از این انگور میل کنید." و رضا (ع) تبسمی تلخ بر لب می نشاند و ...

 

شبکه امام رضا علیه السلام: http://www.imamreza.net/per/index.php

 


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

باز هم مدینه بر خاک سیاه اندوه نشسته و سکوتی ژرف، همه جایش را فرا گرفته است. دوباره گرد و غبار بر دیوارهای گلین خانه ها نشسته است. باد غربت در کوچه باغ های خزان زده شهر، خود را به در و دیوار می زند و آواره مصیبت روح جاودانی صبر، امام مجتبی علیه السلام است.

حسن علیه السلام، این سید جوانان اهل بهشت، این خلق نیکوی محمدی، این اسطوره صبر و بندگی، در آستانه رواق خون رنگ شهادت ایستاده و با جگری تفتیده از نامهربانی دشمن خانگی اش، عزم پر کشیدن تا بی کران عرش خدا را دارد.

امام حسن (ع) فرزند امیر مؤمنان علی بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان، فاطمه زهرا (س)، دختر پیامبر خدا (ص) است. امام حسن (ع) در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدینه تولد یافت. وی نخستین پسری بود که خداوند متعال به خانواده علی و فاطمه عنایت کرد. 
پیامبر اکرم (ص) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصی داشت و بارها می فرمود که حسن و حسین فرزندان من هستند. امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت، به امامت رسید و مقام خلافت ظاهری را نیز اشغال کرد و نزدیک به شش ماه به اداره امور مسلمین پرداخت. در این مدت، معاویه که دشمن سرسخت علی (ع) و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت (در آغاز به بهانه خونخواهی عثمان و در آخر آشکارا به طلب خلافت) جنگیده بود، به عراق که مقر خلافت امام حسن (ع) بود لشکر کشید و جنگ آغاز کرد.

کمالات انسانی

امام حسن (ع) در کمالات انسانی یادگار پدر و نمونه کامل جد بزرگوار خود بود. تا پیغمبر (ص) زنده بود، او و برادرش حسین در کنار آن حضرت جای داشتند، گاهی  آنان را بر دوش خود سوار می کرد و می بوسید و می بویید.
از پیغمبر اکرم (ص) روایت کرده اند که درباره امام حسن و امام حسین (ع) می فرمود: این دو فرزند من، امام هستند خواه برخیزند و خواه بنشینند ( کنایه از این که در هر حال امام و پیشوایند ).
از خدا طلب بهشت می کرد و به او از آتش جهنم پناه می برد. چون وضو می ساخت و به نماز می ایستاد، بدنش به لرزه می افتاد و رنگش زرد می شد. سه نوبت دارائیش را با خدا تقسیم کرد و دو نوبت از تمام مال خود برای خدا گذشت. در روایات است که امام حسن (ع) در زمان خودش عابد ترین و بی اعتنا ترین مردم به زیور دنیا بود. در سرشت و طینت امام حسن (ع) برترین نشانه های انسانیت وجود داشت.

بیعت مردم با حسن بن علی  (ع)
هنگامی که حادثه دهشتناک ضربت خوردن علی (ع) در مسجد کوفه پیش آمد و مولی (ع) بیمار شد به حسن دستور داد که در نماز بر مردم امامت کند و در آخرین لحظات زندگی، او را به این سخنان وصی خود قرار داد: "پسرم! پس از من، تو صاحب مقام و صاحب خون منی". و حسین و محمد و دیگر فرزندانش و رؤسای شیعه و بزرگان خاندانش را بر این وصیت گواه ساخت و کتاب و سلاح خود را به او تحویل داد و سپس فرمود: "پسرم! رسول خدا دستور داده است که تو را وصی خود سازم و کتاب و سلاحم را به تو تحویل دهم . همچنانکه آن حضرت مرا وصی خود ساخته و کتاب و سلاحش را به من داده است و مرا مأمور کرده که به تو دستور دهم در آخرین لحظات زندگیت، آنها را به برادرت حسین بدهی". امام حسن (ع) به جمع مسلمانان درآمد و بر فراز منبر پدرش ایستاد. خواست درباره فاجعه بزرگ شهادت پدرش، علی علیه السلام با مردم سخن بگوید. آنگاه پس از حمد و ثنای بر خداوند متعال و رسول مکرم (ص) چنین گفت: "همانا دراین شب چنان کسی وفات یافت که گذشتگان بر او سبقت نگرفته اند و آیندگان به او  نخواهند رسید."
مردم با شوق و رغبت با امام حسن بیعت کردند. و این روز، همان روز وفات پدرش، یعنی روز بیست و یکم رمضان سال چهلم از هجرت بود. پس از بیعت مردم، امام حسن (ع) به ایراد خطبه ای پرداخت و مردم را به اطاعت اهل بیت پیغمبر (ص) که یکی از دو یادگار گران وزن و در ردیف قرآن کریم هستند تشویق فرمود و آنها را از فریب شیطان و شیطان صفتان بر حذر داشت. 
روش زندگی امام حسن (ع) در دوران اقامتش در کوفه او را قبله نظر و محبوب دلها و مایه امید ساخته بود. حسن بن علی (ع) شرایط رهبری را در خود جمع داشت زیرا اولا فرزند رسول خدا (ص) بود و دوستی او یکی از شرایط ایمان بود.
امام (ع) کارها را نظم داد و والیان برای شهرها تعیین فرمود و انتظام امور را بدست گرفت. اما زمانی نگذشت که مردم چون امام حسن (ع) را مانند پدرش در اجرای عدالت و احکام و حدود اسلامی قاطع دیدند، عده زیادی ازافراد با استفاده از نفوذ خود به توطئه های پنهانی دست زدند و حتی در نهان به معاویه نامه نوشتند و او را به حرکت به سوی کوفه تحریک کرده، ضمانت کردند که هرگاه سپاه او به اردوگاه حسن بن علی (ع) نزدیک شود، حسن را دست بسته تسلیم او می کنند یا ناگهان او را بکشند.
در برابر این عده منافق، شیعیان علی (ع) و جمعی از مهاجر و انصار بودند که به کوفه آمده و در آنجا سکونت اختیار کرده بودند. این بزرگمردان مراتب اخلاص و صمیمیت خود را در همه مراحل ثابت کردند.
امام حسن (ع) وقتی طغیان و عصیان معاویه را در برابر خود دید با نامه هایی او را به اطاعت عدم توطئه و خونریزی فرا خواند ولی معاویه در جواب امام (ع) تنها به این امر استدلال می کرد که من درحکومت از تو با سابقه تر و در ا ین امر آزموده تر و به سال از تو بزرگترم همین و دیگر هیچ! 
و بدین ترتبیب دشمنی و سرکشی از طرف معاویه شروع شد و او بود که با امام زمانش گردنکشی آغاز کرد. معاویه با توطئه های زهرآگین و انتخاب زمان مناسب و ایجاد روح اخلالگری و نفاق، توفیق یافت. او با خریداری وجدانهای پست و پراکندن انواع دروغ و انتشار روحیه یأس، مردم سست ایمان را به دور خود جمع کرد و از سوی دیگر، همه سپاهیانش را به بسیج عمومی فرا خواند.
امام حسن (ع) نیز تصمیم خود را برای پاسخ به ستیزه جویی معاویه دنبال کرد و رسماً اعلان جهاد داد. اگر در لشکر معاویه کسانی بودند که به طمع زر آمده بودند و مزدور دستگاه حکومت شام بودند، اما در لشکر امام حسن (ع) چهره های تابناک شیعیانی  دیده می شد مانند حجر بن عدی، ابو ایوب انصاری  و عدی بن حاتم که به تعبیر امام (ع) "یک تن از آنان افزون از یک لشکر بود". اما در برابر این بزرگان، افراد سست عنصری نیز بودند که جنگ را با گریز جواب می دادند و در نفاق افکنی  توانایی داشتند و فریفته زر و زیور دنیا می شدند. امام حسن (ع) از آغاز این ناهماهنگی بیمناک بود.
و همین شرایط موقعیتی را فراهم کرد که برای امام (ع)  جز "صلح " با معاویه ، راه حل دیگری نماند. 
معاویه وقتی وضع را مساعد یافت به امام حسن (ع) پیشنهاد صلح کرد. امام حسن برای  مشورت با سپاهیان خود خطبه ای ایراد فرمود و آنها را به جانبازی و یا صلح، یکی  از این دو راه تحریک و تشویق فرمود. عده زیادی خواهان صلح بودند. عده ای نیز با زخم زبان امام معصوم را آزردند. سرانجام پیشنهاد صلح معاویه مورد قبول امام حسن واقع شد، ولی این فقط بدین منظور بود که او را در قید و بند شرایط و تعهداتی  گرفتار سازد که معلوم بود کسی چون معاویه دیر زمانی  پای بند آن تعهدات نخواهد ماند و در آینده نزدیکی آنها را یکی پس از دیگری  زیر پای خواهد نهاد، در نتیجه، ماهیت ناپاک معاویه و عهد شکنی های او و عدم پای بندی او به دین و پیمان، بر همه مردم آشکار خواهد شد و نیز امام حسن (ع) با پذیرش صلح از خونریزی که هدف اصلی معاویه بود و می خواست ریشه شیعه و شیعیان آل علی (ع) را بهر قیمتی که است، قطع کند، جلوگیری فرمود. بدین صورت چهره تابناک امام حسن (ع)، همچنان که جد بزرگوار رسول الله (ص) پیش بینی فرمود بود ، بعنوان "مصلح اکبر" در افق اسلام نمودار شد. معاویه در پیشنهاد صلح هدفی جز مادیات محدود نداشت و می خواست که بر حکومت استیلا یابد.
اما امام حسن (ع) بدین امر راضی نشد مگر بدین جهت که مکتب خود و اصول فکری خود را از انقراض محفوظ بدارد و شیعیان خود را از نابودی برهاند. پس از چند روز امام حسن (ع) آماده حرکت به مدینه شد. معاویه به این ترتیب خلافت اسلامی را در زیر تسلط خود آورده وارد عراق شد و در سخنرانی عمومی رسمی، شرایط صلح را زیر پا نهاد و از هر راه ممکن استفاده کرد و سخت ترین فشار و شکنجه را بر اهل بیت و شیعیان ایشان روا داشت.
امام حسن (ع) در تمام مدت امامت خود که ده سال طول کشید، در نهایت شدت و اختناق زندگی کرد و هیچگونه امنیتی نداشت، حتی در خانه نیز در آرامش نبود. سر انجام در سال پنجاهم هجری به تحریک معاویه بدست همسر خود (جعده ملعونه) مسموم، شهید و در بقیع مدفون شد.

 


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

 

سلام بر تو ای فرستاده خوبی ها، ای مهربانترین فرشته خاک. تو از ملکوت آسمان به زمین فرا خوانده شدی تا انسان را با معنای واقعی اش آشنا کنی. تو، آفتاب روشن حقیقت بودی در شام تیره زندگی. از مشرق دلها برآمدی و اکنون، آسمان تب دار غروب جانگداز توست.

نامت بلند و دینت پر رهرو، ای جاری تر از حیات در پیکر آدمی!

 

 

در سال یازدهم هجرت رسول اکرم (ص) در آخرین سفرحج (در عرفه)، در مکه و در غدیرخم، در مدینه قبل از بیمارى و بعد از آن در جمع یاران و یا در ضمن ‏سخنرانى عمومى، با صراحت و بدون هیچ ابهام، از رحلت ‏خود خبر داد. چنان که قرآن رهروان رسول خدا (ص) را آگاه ساخته بود که ‏پیامبر هم در نیاز به خوراک و پوشاک و ازدواج و وقوع بیمارى و پیرى مانند دیگر افراد بشر است و همانند آنان خواهد مرد.  پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود:

" فراق نزدیک شده و بازگشت ‏به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت  نمایم و من دو چیز گران در میان شما مى ‏گذارم و مى ‏روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به  من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود."

در حجه ‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: "مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید."

روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند. پیامبر در حالى که به  فضل بن عباس و على بن ‏ابى‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس ازدرود و سپاس  پروردگار، فرمود: "به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که‏ جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به  رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد."

روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد . سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: " کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام."

در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:

"اى مردم! آتش فتنه‏ ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏ ها همچون پاره‏هاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید. آگاه باشید که من  درباره ثقلین از شما می پرسم، پس بنگرید چگونه پس از من درباره آن دو رفتار می کنید، زیرا که خدای لطیف و خبیر مرا آگاه ساخته که آن دو از هم جدا نمی شوند تا مرا دیدار کنند. آگاه باشید که من آن دو را در میان شما به جای نهادم ( کتاب خدا و اهل بیتم ). بر ایشان پیشی نگیرید که از هم پاشیده و پراکنده خواهید شد و درباره آنان کوتاهی نکنید که به هلاکت می رسید."

آنگاه پیامبر (ص) با زحمت به سوی خانه اش  به راه افتاد. مردم با چشمانی اشک آلود آخرین فرستاده الهی را بدرقه می کردند. در آخرین روزها پیامبر به علی (ع) وصیت نمود که او را غسل و کفن کند  و بر او نماز بگزارد. علی (ع) که جانش با جان پیامبر آمیخته بود، پاسخ داد: " ای رسول خدا ، می ترسم طاقت این کار را نداشته باشم. "

پیامبر (ص) علی (ع) را به خود نزدیک کرد . آنگاه  انگشترش را به او داد تا در دستش کند. سپس شمشیر، زره و سایر وسایل جنگی خود را خواست و همه آنها را به علی سپرد.

فردای آن روز بیماری پیامبر (ص) شدت یافت اما او در همین حال نیز اطرافیان خود را درباره حقوق مردم و توجه به مردم سفارش می کرد. سپس به حاضران فرمود: " برادر و دوستم را بخواهید به اینجا بیاید." ام سلمه، همسر پیامبر گفت: " علی را بگویید بیاید. زیرا منظور پیامبر جز او کس دیگری نیست." هنگامی که علی (ع) آمد ، پیامبر به او اشاره کرد که نزدیک شود. آنگاه علی (ع) را در آغوش گرفت و مدتی طولانی با او راز گفت تا آنکه از حال رفت و بیهوش شد. با مشاهده این وضع، نواده های پیامبر (ص) حسن و حسین (ع) به شدت گریستند و خود را روی بدن رسول خدا افکندند. علی (ع)  خواست آن دو را از پیامبر (ص) جدا کند. پیامبر (ص) به هوش آمد و فرمود:

"علی جان آن دو را واگذار تا ببویم و آنها نیز مرا ببویند، آن دو از من بهره گیرند و من از آنها بهره گیرم."

سرانجام پیامبر (ص) هنگامی که سرش بر دامان علی (ع) بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

 

جلوه هایی از حقیقت وجودی نبی اکرم (ص) در قرآن کریم
از عایشه پرسیدند: اخلاق پیامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: «خلق و خوی پیامبر(ص)، قرآن بود.» شخصیت جامع و چند بعدی پیامبر اسلام و کمال و عظمت معرفتی، اخلاقی و وجودی آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است که به عنوان نماد مطلق و تام «انسان کامل» در میان آدمیان، حجت و الگویی ماندگار می باشد.
اگر قرآن کریم، کلام تشریعی حضرت حق است، پیامبر اکرم (ص) کلمه الله الاعظم و کلام تکوینی خدا است. اگر قرآن کتابی است با حقایق جاودانه و همیشگی، پیامبر اکرم (ص) نیز حقیقتی عینی و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لایه های معنایی و مصداقی عمیق و گسترده ای دارد که تلاش برای کشف آن حقایق باید استمرار داشته باشد، پیامبر اکرم (ص) نیز ذخیره ای تمام نشدنی و حقیقتی است عینی و انسانی، که شناخت ابعاد مختلف شخصیت ایشان و دستیابی به عمق سیره، سلوک و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادی مستمر نیازمند است. اگر نیاز بشریت به قرآن هرگز پایان نمی یابد و تکامل علمی و اجتماعی انسان، نیاز او را به حقایق قرآن کریم نه تنها کاهش نمی دهد که روزافزون می سازد، نیاز انسان امروز و فردا به پیامبر اکرم(ص) و درس ها و آموزه های ایشان پایان ناپذیر است و اگر اسلام خاتم ادیان و قرآن خاتم کتب آسمانی است، پیامبر اکرم (ص) خاتم النبیاء و قله رفیع کمال انسانی است. او خلیفه الله الاعظم و واسطه ابدی نزول فیض الهی است که: «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین». قرآن کریم نسخه مکتوب حقیقت نور محمدی (ص) است و پیامبر اکرم (ص) آینه تمام نمای صفات حسنای حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.
پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: علی! کسی جز تو و من خدا را نشناخت و کسی جز خدا و تو مرا نشناخت و کسی جز خدا و من تو را نشناخت. شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلایی که برای غیرخدا میسر است، جز برای کسانی که در کانون نور محمد (ص) و علی (ع) قرار دارند، امکان پذیر نیست، چرا که این معرفت و شناخت معرفتی است شهودی و نه ذهنی، معرفتی است متناسب با اوج کمال و تعالی شناسنده، نه مدرسه ای و استدلالی. از آن سو نیز معرفت تام نبی (ص) و وحی (ع) جز برای حضرت حق، برای کسی حاصل نمی شود، چرا که دیگران همه فروتر از این دو وجود مقدس- که نور واحدی از منشأ واحدند- می  باشند و دستیابی به معرفت تام آنان برایشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن کریم فراوان درباره پیامبر اکرم (ص) و معرفی ایشان سخن گفته است که برای آشنایی با جایگاه عظیم نبی اکرم (ص) به این آیات باید مراجعه کرد: در قرآن کریم اطاعت خدا و پیامبر (ص) در کنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ایذاء پیامبر اکرم (ص) موجب عذاب دردناک و لعنت خداوند در دنیا و آخرت تلقی شده  و دوستی خداوند متعال مشروط به اطاعت از پیامبر اکرم (ص) گردیده است. خلق و خوی الهی پیامبر اکرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مایه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبیر «وانک  لعلی خلق عظیم»، توصیف شده، تعبیری که تنها درباره پیامبر به کار رفته است. پیامبر اکرم (ص) عامل رهایی و آزادی مردمان از زنجیرها و بندهای سخت معرفی شده است.

بندهایی که از سویی خرافات و عادات زشت و از سوی دیگر ستمگران و سلطه جویان بر فکر و اندیشه و رفتار و حرکت تعالی جویانه انسان ها ایجاد کرده اند. او «عبدخدا» معرفی شده است که با عبودیت و بندگی ذات حق، به عالی ترین درجه عبودیت دست یافته و از همه تعلقات و وابستگی ها رها شده است. گستره فیض و لطف نبی اکرم نه تنها همه مردمان و آدمیان که عالمیان را شامل شده و آن حضرت به عنوان «رحمه للعالمین» معرفی شده است.... این توصیف ها گوشه ای از معرفی پیامبر (ص) در قرآن است که مروری همراه با تأمل و درنگ در این آیات و دیگر آیات، می تواند آفاق و ابعاد شخصیت الهی نبی اکرم (ص) را برای ما روشن سازد.
علاوه بر این، برخی سوره های قرآن کریم اساساً در شأن پیامبر اکرم (ص) است و این غیر از سوره هایی است که به وجود مبارک آن حضرت تأویل شده است. «یس» که قلب قرآن کریم است و سرچشمه هایی از معرفت و حکمت از آن جاری است، به پیامبر اکرم (ص) منسوب است. سوره
47 قرآن کریم به نام نامی آن بزرگوار نام نهاده شده است: "محمد" (ص)، علاوه براین سوره فتح، سوره حجرات، سوره نجم، سوره مجادله، سوره تحریم، سوره قلم، سوره مزمل، سوره مدثر، سوره بلد، سوره ضحی، سوره شرح (انشراح)، سوره تین، سوره علق، سوره قدر، سوره کوثر برخی از سوره هایی است که ناظر به شأن و جایگاه عظیم و مرتبه رفیع آن حضرت در پیشگاه خداوند متعال است. هر کدام از این سوره ها و آیات نورانی آن، مالامال از حرمت و لطفی است که خالق متعال برای این برترین بنده مقرب خود قائل است.
پیامبر اکرم(ص) نه تنها مبلغ دین الهی و معلم آیات حکمت، که مربی و اسوه انسان ها است: «لقدکان لکم فی رسول الله اسوه حسنه». بنابر این پیوند پیروان آن حضرت با این وجود مقدس، هنگامی معنی دار و مؤثر است که آن بزرگوار را به عنوان مقتدا، امام، الگو و پیشوای حقیقی بشناسند و در مسلک و سلوک، از ایشان پیروی کنند. آیاتی فراوان از قرآن کریم احکام و دستوراتی را خطاب به پیامبر اکرم (ص) بیان می کند که خطوط روشن الگو بودن آن حضرت را ترسیم و سرمشق هایی را که پیروان آن بزرگوار باید برای خود «اصل» قرار دهند مشخص می نماید. نگاهی گذرا به این سرمشق ها، جامعیت دین و عرصه های گوناگونی را که باید یک مسلمان واقعی بدان توجه داشته باشد. تبیین می نماید. این دستورات و احکام صریح و گویا برای هرکسی بدون نیاز به چیز دیگری جز فهم عبارات قرآن کریم، روشن می کند که همه عرصه های عبادی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی، اجتماعی، نظامی، فرهنگی، اخلاقی و... در قلمرو الگوبرداری و پیروی از پیامبر اکرم (ص) قرار می گیرد و هیچ زمینه ای از زمینه های اساسی و پایه ای زندگی نهان را نمی یابیم که سرمشق ها و خطوط اصلی آن برای پیروان پیامبر تعیین نشده باشد. اگر قرآن کریم مخاطبان خود را به تأسی و الگوگیری از پیامبر اکرم (ص) فرا می خواند، خود نیز خطوط روشن آن را ترسیم کرده است. عبادت و شب زنده داری، جهاد و مبارزه با کفار و منافقان، رشد دانش و معرفت و آگاهی، مهربانی و تواضع با مؤمنان و هم کیشان، انفاق و کمک به مستمندان و دستگیری از افتادگان، مهربانی با یتیمان و بی سرپرست ها، کسب قدرت همه جانبه برای حفظ استقلال و آسیب ناپذیری جامعه اسلامی، نیکی و خدمت به همگان و صدها دستور و توصیه قرآن کریم به پیامبر اکرم (ص)، نشان می دهد که پیروان آن حضرت چه خطوط کلی را در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی خود باید سرمشق خویش قرار دهند تا بتوانند با مسیر کمال و رشد حقیقی- که آن حضرت در قله آن قرار دارد- هماهنگ شوند و به آنچه او نائل شده بود، نزدیک گردند.
اکنون می توان به درنگ و تأملی عمیق در این آیات صریح الهی،  به ریشه اصلی گمراهی و حیرت و تباهی که امت اسلام بدان دچار آمده است، پی برد. اگر فاصله امت با پیامبرش این چنین ژرف و عمیق نبود، هرگز امت پیامبر به چنین روزگاری گرفتار نمی آمد. تفرقه و اختلاف به جای وحدت و اتفاق، جهل و نگرانی به جای علم و آگاهی، ظلم و بی انصافی به جای عدل و داد، رفاه زدگی و اسراف به جای دستگیری و انفاق، دشمنی و خصومت به جای مهربانی و گذشت، انفعال و تسلیم در برابر بیگانگان به جای مقاومت و جهاد و بالاخره پذیرفتن ولایت و حاکمیت کافران به جای ولایت و حاکمیت رسول خدا (ص) و جانشینان او... حقایق تلخی است که امروز در جهان اسلام شاهد آن هستیم و نشان می دهد فاصله ای ژرف بین امت و پیامبر وجود دارد که جز با بازگشت به قرآن و خطوط روشن آن- که در گرو پیروی و تأسی به تجسم عینی و انسانی آن است- این فاصله ژرف پیموده نخواهد شد.

باشد که به مدد جلوه ای از فیض «رحمه للعالمین» امت او از غفلت و جهالت رهایی یابند. ان شاءالله.


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

پنج شنبه 86 اسفند 9  1:50 عصر

Imageدر پی چهارفصل کاوش باستان شناختی در محوطه سرخ دم لکی کوهدشت در لرستان، باستان شناسان تاکنون موفق شدند دومجموعه معماری از دوره آهن (800 تا500ق.م) را کشف کنند که برروی یک تختگاه سنگی به ابعاد تقریبی 52*15 متر ساخته شده است.

به گفته خانم آرمان شیشه گر سرپرست هیأت باستان شناسی ، لاشه سنگهای بزرگ به کار رفته در ساخت تختگاه به صورت خشکه چین بوده اما در فواصل باقیمانده میان سنگهای چیده شده از ملات گل وشن استفاده شده است. این مجموعه های ساختمانی به صورت دیوارهای کوتاه به عرض تقریبی70تا130سانتیمتر وارتفاع 10تا 50سانتیمتر، متشکل از یک تا چهار ردیف سنگ چین با ملات گل وشن ریز وفاقد سقف هستند
.

مجموعه بزرگتر که درجبهه شرقی محوطه حفاری قرار دارد دارای زوایای 90درجه و سازه هایی با ابعاد هندسی منظم است. درحالی که مجموعه کوچکتر (در جبهه غربی ( دارای زوایای نامنظم وسازه هایی است که نسبت به یکدیگر حالت پلکانی دارند. گفتنی است یافته های سفالی مکشوفه از این محوطه به عصر آهن(110 تا 800 ق.م )، عصر آهن (800 تا 500ق.م) و قطعاتی نیز به سده های نخستین اسلامی تعلق دارند.


به گفته خانم آرمان شیشه گر باستان شناس ، شیوه معماری به دست آمده از سرخ دم لکی در بخشهایی از منطقه فرهنگی زاگرس از جمله: سرخ دم لری و باباجان (در لرستان)، گودین تپه (کنگاور) ، بیستون (کرمانشاه) و زندان سلیمان (تخت سلیمان آذربایجان غربی ) نیز مشاهده شده است. همچنین هیأت باستان شناختی در پیرامون این محوطه باستانی به آثار و بقایایی از معماری مشابه با «سرخ دم لکی » دست یافت که نیازمند بررسی ها ومطالعات بیشتر است
.
به گزارش واحد اطلاع رسانی سازمان میراث فرهنگی کشور، این موضوع می تواند نشان دهنده وسعت و گستردگی این فرهنگ در منطقه کوهدشت باشد. محوطه باستانی سرخ دم لکی در جنوب غربی خرم آباد در 6 کیلومتری شمال غربی شهرستان کوهدشت و 10کیلومتری شمال غربی محوطه سرخ دم لری با ارتفاع 150متر نسبت به دشت پیرامون آن واقع شده است.

                                                        نقل از سایت کوهدشت پرداز


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

پنج شنبه 86 اسفند 9  1:46 عصر

Image شهرستان کوهدشت، با توجه به مطالعات باستان‌شناختی انجام شده در کانون های «سرخدم لری‌, همیان»و«سرطراحان»از پیشینه کهنی برخوردار است. حمدالله مستوفی‌در«تاریخ گزیده»، از کوهدشت و «طراحان» نام برده و معتقد است که چندین قرن قبل از ورود اعراب این شهرها از بین رفته‌اند. کشف معبد آشوری در این منطقه بیان‌گر آن است که مردمانی قبل از هزاره اول پیش از میلاد در این نواحی زیسته و آیین های دینی خود را به جای می آوردند. کوهدشت از شمال به استان کرمانشاه، از شمال باختری، جنوب و جنوب باختری به استان ایلام و از خاور به شهرستان خرم آباد محدود می‌شود. مرکز شهرستان کوهدشت از نظر جغرافیایی در 47 درجه و 36 دقیقه درازای خاوری و 33 درجه و 32 دقیقه پهنای شمالی و ارتفاع 1195 متری از سطح دریا قرار دارد. آب و هوای کوهدشت معتدل و نیمه خشک بوده و بیش ترین دمای هوا در این منطقه 42 درجه و کم‌ترین دما 7- درجه است. میزان بارندگی این شهرستان به طور متوسط 450 میلی متر در سال است. جنس خاک منطقه آهکی و رسی است و مهم ترین اقلام زراعی و باغی شهرستان کوهدشت شامل‌گندم، جو، بنشن، ذرت، چغندرقند، تره بار، سیب، انار، انگور، هلو، انجیر و زردآلو است. دام‌داری نیز به شیوه های سنتی در این شهرستان رواج کامل دارد. شهرستان کوهدشت از وضع اقتصادی نسبتا خوبی برخوردار است و محصولات کشاورزی و دام‌داری آن‌جزو صادرات شهرستان به شمار می آیند. مسیرهای دسترسی از این شهرستان به اطراف را راه آسفالت فرعی کوهدشت - خرم آباد به سمت خاور به طول 94 کیلومتر و راه آسفالت اصلی به سمت جنوب باختری به طول 18 کیلومتر تا راه سراسری اصلی دزفول ـ کرمانشاه تشکیل می‌دهد.این شهرستان از جاذبه های تاریخی و مکان های دیدنی متعددی برخوردار است.قلعه کورگان، قلعه‌گم‌ور، قلعه سیله، قلعه کوه‌زاد، قلعه چق (جغد)، قلعه منیژه، قلعه چنگری، گنبد شاه محمد، گنبد ابوالوفا، مقبره داوود رش، دره سرطرهان، دره و غار ویزنهار، دژ زلال انگیز، تپه‌های چغاسبز و کفتارلو، تپه پیاره، تپه‌درکه، پل گاومیشان وپل کرودختر برخی از‌مکان‌های دیدنی و تاریخی این شهرستان به شمار می‌رود.

طبیعت در شهرستان کوهدشت
کوهدشت یکی از شهرستان‌های استان لرستان است که از مجموعه‌ی کوه‌ها و دشت‌ها تشکیل شده است. مهم‌ترین رودخانه‌های این شهرستان را رودخانه گدارپهن که از میان شهر می‌گذرد و مادیان رود که از 10 کیلومتری جنوب کوهدشت می‌گذرد؛ تشکیل می دهند. هوای این شهرستان معتدل و نیمه خشک بوده و بیش‌ترین درجه حرارت در تابستان‌ها 42 درجه بالای صفر و کم‌ترین‌آن در زمستان‌ها 7 درجه‌ زیر صفر است. میزان باران سالیانه کوهدشت به‌طور متوسط حدود 450 میلی‌متر است.غار بت‌خانه در 18 کیلومتری جنوب خاوری شهر کوهدشت، غار میرملاس‌کوهدشت در فاصله حدود 30 کیلومتری شهر کوهدشت، غار عالی آباد که یکی از محل های سکونت انسان های پیش از تاریخ بوده است، دره سرطرهان دره و غار ویزنهار از مهم‌ترین و معروف‌ترین جاذبه های طبیعی شهرستان کوهدشت را تشکیل می دهند. پوشش گیاهی شهرستان کوهدشت را انواع درختان جنگلی، گیاهان مرتعی و علفی تشکیل می‌دهند. از درختان این ناحیه بنه، بلوط، بادام کوهی و از گیاهانی که کاربرد دارویی و صنعتی دارند؛ بومادران، شیرین بیان، باریحه و گون، کتیرا در حوالی شهر می‌روید. جنگل‌های موجود در این ناحیه تنگ بوده و بیش‌تر از نوع بلوط است. چهره‌ی جانوری شهرستان کوهدشت را بز کوهی، آهو، خرس، گراز، خرگوش، گرگ، تیهو، روباه، شغال، جوجه تیغی، کبک، چلچله تشکیل می دهند

غار بت‌خانه کوهدشت
این غار در 18 کیلومتری جنوب خاوری شهر کوهدشت، در کوه «دمچهر» قرار دارد. قسمتی از دهانه غار به علل طبیعی بسته شده است، اما قسمتی از آن باقی است که باید به شکل خزیده از آن گذشت و به غار وارد شد. درازای دهانه غار، 18 متر و ارتفاع سقف آن نزدیک به 20 متر است. سراسر سقف و دیواره آن به علت نفوذ آب از لایه های آهکی، سفید شده است. غار، شامل دو قسمت جنوبی و شمالی است که قسمت شمالی آن وسیع تر است. وجود سنگ چخماق و سفال های شکسته سیاه و منقوش، موید زندگی غار نشینی در این ناحیه است. آثار دوره های مختلف تمدن های گذشته در این غار یافت شده و به نظر می رسد که در آن آثار پالئولتیک نیز وجود داشته است. درازای غار نزدیک به 200 متر و پهنای آن به طور متوسط 20 متر است. اشکال زیبای استالاگمیت های متعدد این غار که ارتفاع برخی از آن ها به 50 متر می رسد، موجب شده است که این غار را «بت خانه» بنامند.

غار میر ملاس کوهدشت
این غار در کوه «سرسرخن» در فاصله حدود 20 کیلومتری شهر کوهدشت واقع شده است. غار «میرملاس» به مرور زمان درهم ریخته و در حال حاضر سایبانی بیش، از آن باقی نمانده است. نقاشی هایی در دو طرف جنوب و شمال غار روی دیوار سایبان نقش بسته مربوط به دوازده هزار سال پیش می باشد که در معرض عوامل طبیعی و انسانی قرار دارند. بیشتر نقاشی ها، صحنه هایی از شکارگاه یا رزمگاه را مجسم می سازند. برخی نیز، نقش حیواناتی هستند که نمی توان نوع آن ها را تشخیص داد تصویر زیر نمونه ای از این آثار می باشد.


غار عالی آباد کوهدشت
این غار در منطقه کوهدشت واقع شده و یکی از محل های سکونت انسان های پیش از تاریخ بوده است. غار پس از یک فرود 6 متری تا عمق 420 متری ادامه می یابد. برای بازدید کامل از این غار، وسایل فنی کامل مورد نیاز است.

دره سرطرهان کوهدشت
دره ای طولانی و وسیع است که در باختر بخش کونانی کوهدشت واقع شده است. این دره، از جنوب به کوه «گور» که مانند دیواری آن را احاطه کرده است، محدود می شود. در این دره، دو طایفه به نام های «کوشکی» و «کراوند» زندگی می کنند. قسمت باختری سرطرهان به رودخانه سیمره منتهی می شود. منطقه باختری سرطرهان کوهستانی و راه های آن مال رو است. در دره سرطرهان، انبوهی تپه باستانی دیده می شود. از جمله اشیای به دست آمده از سرطرهان، یک بت سنگی است که شاید به دوره ایلامی ها مربوط باشد.

آرامگاهها ، امامزاده ها و زیارتگاهها در شهرستان کوهدشت
گنبد شاه محمد کوهدشت
در انتهای شمالی طرهان، بر دامنه کوههای «تت» و «درامار» کنار رود سیمره گنبد و مقبره شاه محمد واقع شده که زیارتگاه مردم لرستان و کرمانشاه است. سبک ساختمان مقبره شبیه تاق مسجد جامع بروجرد است. اصل بنا چهار گوش است که در بالا به هشت ضلعی تبدیل شده است. دیوار هر ضلع با کاشی های مشبک زینت داده شده است گنبد آن درگذشته دو جداره بوده که امروزه تنها گنبد زیرین آن باقی مانده است.گلدسته ها، استوانه ای شکل اند که در انتهای هر یک از آنها، تزییناتی با آجر به صورت زیک زاک ایجاد شده است. تاریخ بنای آن 1322 هجری قمری است که این تاریخ بر سنگی در دیواره خاوری مقبره نوشته و نصب شده است. در اصلی مقبره به سوی شمال باز می‌شود و اندازه هر لنگه در 60×110 سانتی متر است. هر دو لنگه در روکشی از نقره دارند که آیات و اشعاری با خط نستعلیق بر آن‌ها حک شده و در فاصله‌های خطوط نقش هایی منظم و ریزه کاری‌های بسیار جالب توجه وجود دارند. بر حاشیه آن‌ها چند بیت از مرثیه مشهور محتشم کاشانی با خط نستعلیق نوشته شده است. قبر ضریحی از ورشو به طول و عرض 2×2 متر دارد. گنبد مقبره از آجر ملاط و کاشی ساخته شده است. در فاصله 5/5 متری دیوار حرم، چهار اتاق برای سکونت زایران بنا شده است.

گنبد ابوالوفا کوهدشت
این مقبره در 25 کیلومتری باختر شهر کوهدشت، بر دامنه کوهی به نام «بره کاظم» واقع شده و تمام ساکنان آن محل پیرو «اهل حق» اند. این مقبره مدفن سید ابوالوفا یکی از هفت نفری است که جزو دسته دوم پیشوایان اهل حق بوده اند و وی از یاران برجسته سلطان اسحاق ملقب به صاحب کرم است که نسبت اش به حضرت امام موسی کاظم (ع) می رسد و رهبری این فرقه را بر عهده داشته است. کلمه «سید» نزد «اهل‌حق» تنها به مرشد و پیشوا گفته می‌شود. ابوالوفا در اواخر سده هفتم یا در نیمه اول سده هشتم می زیسته است.

مقبره داوود رش کوهدشت
در شمال خاوری کوهدشت و بر دامنه یک کوه، مقبره‌ای قرار دارد که به «داوود رش» مشهور است. مقبره مربع شکل است و اضلاعی به طول هفت متر دارد. از هر گوشه در داخل مقبره، دو یال در جهت تاق گنبد به طرفین باز می‌شود. تاق برحسب هشت قسمت اصلی بنا شده و ارتفاع گنبد که نزدیک به 9 متر است از سنگ و گچ ساخته شده است.این مقبره نیز از جمله زیارتگاه‌های «علی الهی» ها است که ظاهرا به داوود از یاران سلطان اسحاق که در قرن هفتم می زیسته است تعلق دارد. در اطراف مقبره یک گورستان کهنه و قدیمی است که بر سنگ یکی از قبرهای آن تاریخ 1118 هجری با تصاویری مبهم کنده کاری شده است.

عمارات و محوطه ها ی باستانی درشهرستان کوهدشت
تپه های چغاسبز و کفتارلو کوهدشت
این دو تپه باستانی در دهستان رومشکان کوهدشت واقع شده اند. آثار به دست آمده از تپه چغاسبز، با ظروف شوش اول مطابقت دارند. تپه کفتارلو نیز در پنج کیلومتری شمال تپه چغاسبز قرار دارد. از قسمت های کاوش شده این تپه کوزه، دیگ، خمره‌هایی با نقش پرنده و شکارهای کوهی و نقش های ساده و ظروف بدون نقش بیرون آورده شده است. ظروف تپه کفتارلو، هم عصر با ظروفی هستند که از تپه گیان نهاوند به دست آمده اند.

تپه پیاره کوهدشت
تپه پیاره در محلی به نام «کول وایم» در طرهان کوهدشت واقع شده است. اندازه این تپه 200×300 متر و ارتفاع آن 10 متر است که بر دره‌ای به نام «باریکه» مشرف است و آثار باستانی برنزی بسیاری از آن به دست آمده است. در این تپه، دو نوع گور دیده شده است. گورهایی که در آن اسکلت انسان با اشیای سفالی و مفرغی و مجسمه هایی از حیوانات و گاه سلاح های جنگی مانند خنجر، گرز و تبر به دست آمده است و گورهایی که در کنار آن‌ها اسکلت اسب یا ابزارهای برنزی از قبیل دهنه، رکاب و … یافت شده است.

تپه درکه کوهدشت
یکی از تپه های مهم پیش از تاریخ که از چشم دانشمندان و باستان شناسان دور مانده تپه‌ای به نام درکه است. این تپه در شمال خاوری کوهدشت و در فاصله 24 کیلومتری روستای «ابوالوفا» واقع شده است. نتایج حفاری ها نشان می دهند ساختمان تمامی این تپه از چینه و خشت بوده است. از طبقه میانی تپه ظروف سفالی و برخی ظروف مفرغی یافت شده که سفال های آن به رنگ قرمز و مشابه ظروف سه پایه داری هستند که پروفسور «گریشمن» آن‌ها

بند و پل های باستانی درشهرستان کوهدشت
پل گاومیشان کوهدشت
در خاور سیمره، نزدیک محلی که آب رود کشگان و سیمره به هم می پیوندد پایه های پلی بزرگ باقی مانده است. این پل از آن‌جا که در مسیر باستان شناسان یا جهانگردان واقع نشده بود جز در چند مورد نامی از آن به میان نیامده و معرفی نشده است زیرا از سیمره راهی نزدیک تر به طرهان می رفت و کاروانیان بیش تر از آن راه سفر می کردند. اکنون تمام رود سیمره از بستر میان دو پایه پل عبور می کند که تاق ان نیز شکسته است. سایر چشمه های پل سالم مانده اند. بستر رود سیمره هشت متر پایین تر از کف چشمه های پل قرار دارد که طی چند قرن به وجود آمده است. نزدیک به 200 سال پیش، این پل را والی پشتکوه مرمت کرده بود.

پل کرودختر کوهدشت
این پل در باختر سرطرهان به روی رود سیمره در جاده خرم آباد- اندیمشک، ساخته شده است. محل پل، به نام «سی پله» مشهور است و طرهان را به خاک سیمره و هلیلان مرتبط می‌سازد. این پل چهار چشمه داشت که تاق دو چشمه آن باقی مانده است و رود سیمره از آخرین چشمه باختری ان می گذرد. اندازه دهانه هر تاق یا چشمه 11 متر و ارتفاع آن‌ها از کف رودخانه 2/19 متر است. دو پایه باختری و خاوری به کوه تکیه دارند و پایه های دیگر نیز بر سطح سنگی بستر رود کار گذاشته شده اند. اندازه سنگ هایی که در پایه ها به کار رفته اند 60×60×100 سانتی متر و طول پل 16 متر است و بعضی از سنگ های آن نیز بزرگ ترند. روی هر یک از این سنگ ها علامت مشخص کنده شده است. تاریخ بنای این پل روشن نیست.

قلعه ها، برج ها و آتشکده ها درشهرستان کوهدشت
قلعه کورگان کوهدشت
بر فراز قله های «دوشه» (دو شاه) در کوهدشت دو قلعه به همین نام ساخته شده است. اولی قلعه‌ای نسبتا بزرگ است که قسمتی از دیواره شمالی ان بر تیغه کوه باقی مانده و آثار دیوارهای دیگر آن نیز پیداست. درب ورودی قلعه که تنها راه ورودی آن است در دیوار جنوبی قلعه ساخته شده است. در داخل قلعه سه حوض بزرگ برای ذخیره آب در هنگام نبرد و محاصره کنده شده است.دومین قلعه نیز از لحاظ سبک ساختمان مانند قلعه اولی است و در خاور آن ساخته شده است. ساختمان هر دو قلعه از سنگ و ملاط است و چون در هر یک از آن‌ها شاهی زندگی می کرده است به «قلعه دوشه» مشهور شده اند.

قلعه گم ور کوهدشت
این قلعه روی قله‌ای به نام «گم ور» در کوهدشت بنا شده و مشخصات آن تقریبا مشابه قلعه های «دوشه» است. در جنوب قلعه گم ور، دو بنا ساخته شده است. حصار و آثار به جای مانده از این قلعه بیش تر و بزرگ تر از قلعه «دوشه» است. در باختر قلعه نیز قناتی حفر شده که آب مورد نیاز قلعه نشینان را تامین می کرده است.

قلعه سیله کوهدشت
این قلعه در قله «سیله» از کوه «هیزم آباد» کوهدشت واقع شده است و آثار آن نشان می دهد که مصالح ساخت این قلعه بزرگ از سنگ تراش خورده و ملاط بوده است. سکه هایی که از این قلعه به دست آمده اند به دوره اشکانی تعلق دارند.

قلعه کوه زاد کوهدشت
در باختر دهستان رومشکان از توابع کوهدشت در ارتفاع 1000 متری کوه ویزنهار، آثار یک قلعه بزرگ باستانی باقی مانده که به نام قلعه «کوه زاد» معروف است. دیوارهای این قلعه، از سنگ و ملاط ساخته شده است. در کنار این دیوارها که هنوز هم پابرجا است، اتاق هایی وجود دارد. تاق اتاق ها به یک‌دیگر پیوسته‌اند و به هم‌دیگر راه دارند. طول حصار قلعه 60 متر و عرض آن 24 متر است و آثار هشت اتاق آن به خوبی پیدا است. تمامی دره سیمره و گستره های باختری آن تا حدود «بدره» و قسمت های خاوری دره شهر و دست رومشکان و هم‌چنین دره سرطرهان، در چشم انداز جنوبی این قلعه دیده می‌شوند.

قلعه چق (جغد) کوهدشت
آثار این قلعه روی قله ای به نام «کژنه» در روستای «رزیونی» کوهدشت پیدا شده است. طول تقریبی این قلعه 25×35 متر است و ده اتاق داشته که اندازه بعضی از آن‌ها به ابعاد 4×6 متر است.قلعه از سنگ و گچ ساخته شده و در داخل ان، چند حوض سنگی برای ذخیره آب ساخته شده است.

قلعه منیژه کوهدشت
بر فراز قله ای از کوه سرسرخن کوهدشت، آثار یک دژ باقی مانده است. طول باروی قلعه متجاوز از 100 متر است که در قسمت شمال آن آثار چند اتاق دیده می‌شود. سطح عمومی قلعه نزدیک به 2500 متر مربع است. در قسمت جنوبی اتاق ها آثار یک مخزن بزرگ آب دیده می‌شود که دیوار آن ساروج کشی شده است. راه ورود به قلعه فقط از سمت دره است که به سوی آن امتداد دارد.اهمیت این قلعه در تسلط آن بر دره های اطراف و وسعت دید جالب توجه آن است که موجب حیرت بینندگان و جهانگردان می‌شود. در داخل قلعه نقبی عجیب و جالب توجه وجود دارد که دهانه آن تا 10 متر به طرف خاور و جنوب دارای شیبی تند است و 15 متر عمق دارد. سقف این نقب با نوعی ساروج قالب بندی و تاق زده شده است در انتهای راهرو چاهی است با قطر دهانه یک متر، که اطراف ان سنگ چین شده و عمق آن 22 متر است. ولی آب ندارد. سکه هایی که از این محل به دست آمده اند به دوره اشکانی مربوط می‌شوند.

قلعه چنگری کوهدشت
«چنگری» نام کوهی است که از شمال خاوری کوهدشت شروع می‌شود و تا کنار رود سیمره امتداد می‌یابد. بر بالای‌قله های این کوه آثار چند قلعه باقی مانده که از همه مهم‌تر، قلعه چنگری است که روی قله ای مشرف به دشت کوهدشت ساخته شده است. فاصله این قله تا شهر کوهدشت 10 کیلومتر است. از این قلعه فقط آثاری که طول و عرض آن به 75×100 متر می رسد باقی مانده است. این قلعه ظاهرا بزرگ‌ترین قلعه «مادانرود» در استان امروزی لرستان بوده است. این قلعه در گذشته از دو قسمت تشکیل می شده است که هر قسمت آن چند اتاق بزرگ و کوچک داشته که در حال حاضر تنها دیواره های شمالی آن باقی مانده است.

دژ زلال انگیز کوهدشت
بر تیغه کوهی در دره باریکه سرطرهان کوهدشت که رود سیمره در ان جریان دارد آثار یک دژ باقی مانده که به دژ زلال انگیز معروف است. ساختمان دو طبقه دژ با سنگ قلوه و گچ ساخته شده است.سمت خاوری و جنوبی دژ به رود سیمره منتهی میشود که عبور از آن با توجه به ارتفاع تیغه کوه و دیواره دژ ناممکن است بیش تر دیوارهای شمالی دژ باقی مانده اند ولی نیمی از دیوار خاوری آن فروریخته است.در دیوار جنوبی و برج مانند دژ دریچه ای به اندازه 245×120 سانتی متر ساخته شده است که از آن رفت و آمد می‌کرده اند. از این دریچه، یک راه مارپیچ که به تپه باستانی «پیاره» منتهی می‌شود تحت کنترل قرار می گرفته است. تنها راه منتهی به دژ راهی باریک است که از قله کوه به سوی شمال دژ می پیچد و سپس به طبقه دوم آن می رسد. در بدنه کوه چاهی تا سطح رود سیمره کنده شده است که با آن آب مورد نیاز دژ تامین می شده است. ارتفاع سطح دژ تا بستر رود، نزدیک به 15 متر است. ظاهر این دژ نشان می دهد که از آثار دوره ساسانی است. سطح این دژ خاکی با قطر زیاد پوشانده است.

                                                                                                            نقل از سایت کوهدشت پرداز


 

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

چهارشنبه 86 اسفند 8  8:17 عصر

 

اربعین حسینی، تکرار یاد و خاطره حماسه سازان کربلاست

اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایق ها می گذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیکر آلاله ها، اربعینی می گذرد و  اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.

از آن روز تا امروز چهل روز در سوگ ابرمردی نشستیم که حیات اسلام مدیون رگ های پاره پاره اوست. قصه سر و نیزه، قصه لب های خونین و قرآن، قصه سیلی و صورت گلگون کودک غمگین و تمام حقیقت هایی که هر سال از پرده چشمان ما می گذرد را شنیده ایم. اربعینی با دختر کوچک حسین (ع) مهر را در آغوش گرفتیم، ناله زدیم، درد دل ها گفتیم و شکوه ها روانه کردیم. اربعینی از عمق جان، فریاد یا حسین کشیدیم، بر سینه زدیم و خنده را حرام کردیم.


کربلا
؛ این خارستان خشک و بی آب، دریای انسانیت و کمال است، اقیانوس بی کرانه ای است که در آن گوهر همه عظمت ها و خوبی ها به رنگ مظلومیت، یافتنی است؛ اما غواص قهار می طلبد. و هر کدام به فراخور حالمان از کربلا، محرم، عاشورا و اربعین، برداشتی داریم و بر اساس آن قضاوتی ....
در زیارت اربعین پیرامون فلسفه آن آمده است: و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک عن الجهاله و حیره الظلاله:
حسین علیه السلام خون قلبش را به آستان الهی هدیه داد تا بندگان را از ظلمت جهل و نادانی و حیرت گمراهی رهایی بخشد.
و شیعه همیشه و در تمامى روزهاى سوگوارى حضرت سیدالشهداء علیه ‏السلام و از آن جمله روز اربعین آن حضرت، در زیارت و اقامه ماتم و عزادارى کوتاهى نکرده و از اینجاست که امام حسن عسکرى
‏علیه‏ السلام زیارت اربعین را از علایم ایمان شمرده است. آرى، تنها زیارت اربعین سیدالشهداء علیه‏ السلام است که مؤمن خالص را از دیگران تمیز مى‏دهد، و دوستان اهل بیت‏ علیهم‏ السلام را از غیر آنان جدا مى ‏کند. و مؤمن واقعى کسى است که نگذارد آثار نهضت‏ حسین ‏علیه‏ السلام فراموش شود و در قدردانى و شرکت در هدف آن حضرت کوتاهى نورزد.


پیروان و دوستان امام حسین ‏علیه‏ السلام امیدوارند تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند که جابر بن عبدالله انصارى - از صحابه رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و نخستین زائر قبر حضرت ابى‏ عبدالله در اولین اربعین سیدالشهداء  روایت کرده است; «کسى که قومى را دوست دارد با آنها محشور مى
‏شود و کسى که عمل قومى را دوست دارد با ایشان شریک مى ‏باشد».
دل هایمان بی تاب سالار شهیدان، و چشمانمان بر مظلومانه ترین شهادت تاریخ همواره درخشان و بارانی باد.

منبع: http://www2.irib.ir/occasions/


 
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ