• وبلاگ : وکالت
  • يادداشت : يك داستان كوتاه جالب(فقط 5 دلار)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نادر 
    عالي عالي عالي و تشکر
    + مهدي 
    وقتي اين داستان رو خوندم بي اختيار اشک ريختم. ممنون از احساس قشنگي که بهم دادي
    + هاوولاتي 

    براردر لر سلام

    عنوان وبلاگت منو به اين سمت كشيد . :

    كوهدشت شهر حماسه ها .

    اومدم ؛ اول فكر كردم كه مثل خرمشهر و دزفول درگير جنگ بوده .

    بعد فكر كردم كه ...

    آخه پسر خوب اين چه عنواني كه تو دادي . خيلي بي معني . كدام حماسه . كدام چرت و پرت . لابد منظورت سنگ پراني زنان عشيره است در جنگهاي بيخودي قبايل .

    يا شايد منظورت دايه دايه وقت جنه . برارم كوشياس .

    ميگم شما ها چه وقت جان ؛آدميزاد براتون ارزش پيدا ميكنه ؟

    بابا دست برداريد از اين چرت و پرتها . چه حماسه اي ؟ چه كشكي ؟

    چه مشكي ؟

    بعدش هم خودت هم ننوشته اي كدام حماسه ؟

    برين يه كمكي فرهنگ سازي بكنين . الوات بازي بسه .

    چته گري بسه .

    بازم ميام .