سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وکالت
پرخوری مایه دوری از خداوند است که به سرپیچی کردنها نیرو می بخشد؛ پس شکمهایتان را پر نکنید که نورحکمت در سینه هایتان خاموش می شود [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

نوشته شده توسط:   علی جعفری فرد  

پنج شنبه 87 دی 26  10:53 صبح
 ای بادهای وحشی ! شامگاهان که از کوی ما می‌گذرید، بوی اندوه و رایحه درد ما را در ‏جنگل‌های انبوه و صحاری سوزان، کوه‌های بی فریاد و دره‌های غریب، دریاهای بیکران ‏و افق‌های دور پراکنده سازید، تا درختان نرقصند و گیاهان بمویند! چشمه‌ها بخشکند و ‏رودخانه‌ها بخروشند! جویباران جز زمزمه غم نسرایند و کبک‌ها قهقهه مستانه سر ‏ندهند! گنجشک‌ها قشقرق شادی براه نیندازند و بلبلان بیدل با وصل برگ گلی ‏دلخوش نباشند!‏

ای بادهای وحشی! به بنفشه زاران خبر دهید که هرگز رخت ماتم از تن نگیرند و از ‏لاله‌ها بخواهید، سر بر تربت ما بگذارند، به رودها بگویید موسیقی درد بنوازند، به ‏نیزارها پیام دهید نوای غم ساز کنند و به کبوتران و قمریان بگویند نغمه اندوه بزنند!‏

ای بادهای وحشی!‏ پیام ما را به پروانه‌های شیدا برسانید که این بار پر در شعله آواز ما بسوزانند، به گل‌ها ‏بگویید این بار در توفان آه ما گریبان بدرند و به چکاوک‌ها بگویید در سوگ ما سینه چاک ‏دهند! چرا دیگر در باغ خاطرمان جز شکوفه درد نشکفد و به صحرای دلمان جز گیاه ‏حسرت نروید! بخدا اگر باد، بویی از اندوه دل ما می‌برد، دیگر صدای وزش آن به گوش ‏نمی‌رسید.‏

آخر صحبت از پژمردن یک برگ نیست، حرف از مرگ قناری نیست، گرچه جنگل را بیابان ‏می‌کنند اما، صحبت از مرگ محبت، مرگ عشق، گفت‌وگو از مرگ انسانیت است‏ و ما تنهای تنهاییم، جوانمردا، خدا را بشنوید، برخیز! فردا دیر خواهد بود، چه شده ‏است شما را، خدا را بشنوید! ای جوانمردان! نمی‌گوییم؛ بنی آدم اعضای یکدیگرند و ‏گیریم که شیعه مرتضی علی (ع) نباشید!‏ جوانمردی که چون شنید؛ ایادی معاویه به شهری تجاوز کرده اند و زینت آلات زن ‏یهودی را به زور از او ربوده اند خشم آگین و بغض آلود، دردمندانه بر آشفت که؛ بخدا ‏سوگند اگر کسی از شدت ناراحتی این خبر، آنقدر بگرید که روح از کالبدش پرواز کند، ‏سزاوار ملامت نمی‌باشد.‏

و آیا نشنیده اید این سخن رسول خدا (ص) را که؛ هر کس فریاد استغاثه مسلمانی را ‏بشنود و بتواند او را یاری کند و یاری نکند، مسلمان نیست.‏ پس چه شده است شما را ای ملت رسول الله (ص)! و ای آزادگان جهان، امید به که ‏بسته اید!؟ و انتظار از که دارید!؟ از این مدعیان ژاژخای حقوق بشر!؟ و از این جماعت ‏اشباه الرجال آیا نمی‌بینید به حق عمل نمی‌شود! ظالم عزیز است و مظلوم ذلیل! فساد و تباهی در ‏بر بحر پدیدار گشته و شر بلا در آفاق و انفس پراکنده شده!‏

 آیا تجاوز غول‌های ماهواره ای- این انکراه الصوات و التصاویر و این دجال چشم ملحد ‏شکل – را به حریم آسمان انسانیت و ولایت نمی‌نگرید!؟ و شاهد زنده به گور شدن ‏نسل جوانان جهان انسانیت و اسلام نیستید!؟ آیا نمی‌بینید!؟ آنجا که از ساختن ‏مسلخ عاجزند، به مسخ جوانان می‌پردازند!؟ و ای کاش تنها جوانان را به مسلخ ‏می‌بردند و دست از مسخ آنان برمی‌داشتند!‏ شاید این را تجاوز نشمارید!

اما آیا یادتان رفته است در آن روزهای پرسوز بر ما چه ‏گذشت؟ و در آن فصل سنگین غرب بر ما چه رفت؟ ای زخمدار تیغ قابیل! و ای وارث ‏خون پاک هابیل! ای بسیجی پا برهنه تاریخ! این که از ولایت درد می‌آیی و عطر لاله در ‏پیرهن داری! ای که از وادی‌های خار و جنگل‌های دار، بی سر و پا گذاشته ای، از ‏کوهساران بی فریاد و بیابان‌ها و دره‌های غریب گذر کرده ای، ای که درد ‏هزار ساله در سینه داری و داغ هزار ساله بر دل! ای خسته تازیانه بیداد و ای سیلی ‏خورده ایادی شداد! عربی، عجمی یا ... نمی‌دانم؟

با تو هستم ای آشنای دیرین! ‏اینجا یا آنجایی، چه می‌دانم؟ ای از ولایت درد! و ای از قبیله توحید! چه فرقی می‌کند، ‏هر دو قربانیان یک هوسیم و هر دو مغضوبین ظالمین و مستکبرین زمینیم.

به گذشته ‏دور برنمی‌گردیم، از همین دیروز می‌گویم، حماسه خونین پانزده خرداد 42 و کربلای ‏هفده شهریور 57 را و یا تگرگ بی رحمی که در باغ‌های خرمشهر و هویزه و سوسنگرد ‏و ... بارید و بر گلبن ما برگ و باری نگذاشت! شکوفه ریزان دزفول و مهران و برگ ریزان ‏باختران و تهران که یادات نرفته؟ و یا بادهای سمومی که در حلبچه و شلمچه وزید و ‏همه چیز را به سیاه کشانید.

 آیا فراموش کرده ای؛ آتشی را که در نیستان مجنون و ‏نیزار هورالعظیم افتاد؟ و هنوز بوی نی‌های سوخته اش می‌آید و یا یادت رفته است از ‏التهاب نخل‌های بی سر و سرخ خوزستان که هنوز می‌سوزند، آیا نمی‌بینی که تنور ‏آلاله‌های کردستان همچنان افروخته است!؟

مگر می‌توانی سنگینی! این همه تابوت سرخ و عطر این همه استخوان‌های سوخته را ‏که هنوز هم، هر صبح و شام بر شانه‌های زخمی آسمان مشایعت می‌شود، احساس ‏نکنی؟ و یا مگر می‌شود شکسته شدن حرمت «مسجد گوهرشاد» به وسیله قزاق‌های ‏رضاخانی و به آتش کشیدن «مسجد کرمان» به دست ساواک رژیم ستم شاهی و ‏خیانت آل شیطان در «مسجد الحرام» و جنایت سیک‌ها در «مسجد بابری» و کشتار ‏نمازگزاران در قبله اول مسلمین توسط صهیونیست‌های جنایتکار و شقاوت منافقین در ‏حرم روضه رضوی (ع) و ... را که کارگردان اصلی آن استکبار جهانی است از یادها ‏سترد!؟

شاید که جویبار روزگار اثر این همه درد و اندوه این همه جنایات را از دفتر خاطرات تو ‏برده و خون ناحق یاران را از جلو چشمانت شسته!‏ و یا شاید خاکستر این همه سال، آتش آن همه درد و داغ را در مجمر سینه ات پنهان ‏کرده!؟ شاید که چنین باشد! و گیرم که می‌گویی، خوب، باشد بر گذشته‌ها صلوات! ‏شاید!...‏

اما مگر می‌شود هر روز ناظر پر پر شدن گل‌های باغ محمدی (ص) از فلسطین تا  ‏افغانستان و عراق و .. به کشمیر به وسیله ایادی بی رحم شیطان بزرگ بود و باز هم ‏نادیده گرفت!‏ راستی تا کی باید؛ صدای ضجه و استغاثه کودکان و زنان و پیر مردان بی پناهی که جز ‏خدا یاوری ندارند ازگوشه گوشه این خاک سوخته و رستنگاه تین و زیتون فلسطین ‏اشغالی، نشنیده گرفت!‏

 و آیا، طنین خرد شدن استخوان‌های نازک اطفال معصوم و کودکان مظلوم بوسنیایی، ‏افغانی، فلسطینی و عراقی را در زیر چرخ‌های آهنین سفاکان صربی استکباری و ‏مروجان پلید اسلام آمریکایی و متحجر طالبانی و صهیونیان جنایتکار اسرائیلی را ‏نمی‌شوید!؟

 البته نباید هم بشنوید! زیرا هنوز این استخوان‌ها آنقدر ستبر و محکم ‏نشده اند که صدای شکستنشان بگوشتان رسد!‏ کجایند طرفداران ژاژخای حقوق بشر! چرا امروز صدای این مدعیان دروغین برنمی‌خیزد؟ ‏چرا وقتی پیروان آل محمد (ص) و امت مظلوم مصطفوی (ص)_ که برترین امت روی ‏زمینند- در معرض تندباد ستم و سیلی بیدادگران زمان قرار می‌گیرند و تحت شدیدترین ‏شکنجه‌ها و فجیع ترین قتل عام‌هایند.

 صداها در گلو خفته شده است!؟ ما از این جماعت اشباه الرجال و لارجال جز این انتظار نداریم! چرا که موجودیت اینها ‏بدین گونه خود موجب سلطه حاکمیت آنان است و ما شکایت ز جفا پیش جفا کار ‏نمی‌بریم- که اشک کباب موجب طغیان آتش است!‏

کجایید، ای آزادگان و احرار!‏ خدا را بشنوید! این تنها صلای بیداری و دادخواهی محمد (ص) و علی است (ع) که ‏اینک از حلقوم سید سبز حضرت خامنه ای عزیز برمی‌خیزد! و با دلی پر خون و چشمی ‏اشکبار با صدای صلاح و سدادش ما را تسلی داده و همگان را به وحدت و همدلی با ‏مظلومان جهان به ویژه مردم بی پناه و مظلوم فلسطین علیه بیدادگران زمان بسیج و ‏تهییج می‌نماید!‏

 به خدا! فریاد او، همان فریاد فریادگر بزرگ قرن و بیدارگر سترگ اقالیم قبله روح خدا ‏حضرت امام خمینی (رض) است که همچنان می‌توفد و چونان جد امجدش حسین بن ‏علی (ع) بر گوش تاریخ می‌نوازد که:‏ فریاد برائت ما، فریاد امتی است که همه کفر و استکبار به مرگ او در کمین نشسته ‏اند و همه تیرها و کمان‌ها و نیزه‌ها به طرف قرآن و عترت عظیم، نشانه رفته اند.

 و ‏هیهات! – که امت محمد (ص) و سیراب شدگان کوثر عاشورا، منتظران وراثت صالحان ‏‏– به مرگ ذلت بار و به اسارت غرب و شرق تن دهند....‏ و ما اعلام می‌کنیم که «جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه ‏مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر، نیاز ‏سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به ‏اصول و روش‌های مبارزه علیه نظام‌های کفرو شرک آشنا سازد...»‏

جمهوی اسلامی نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمان‌های مقدس الهی خود ‏دست بردارد.‏ این وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صلا زنیم که؛ این ‏خواب رفتگان!‏ ای غفلت زدگان! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید، که در کنار لانه‌های گرگ منزل ‏گرفته اید!

برخیزید! که اینجا جای خواب نیست! و نیز فریاد کشیم: سریعاً قیام کنید که ‏جهان ایمن از صیاد نیست! مسلمانان از هیاهو و طبل‌های توخالی تبلیغات ظالمانه ‏نهرساند که کاخ‌ها و قدرت‌های نظامی و سیاسی استکبار جهانی همانند؛ لانه ‏عنکبوت سست و در حال فرو ریختن است.‏

 ای ازادگان و احرار! بپا خیزید، ای جوانان عزیز بغض و کینه انقلابیتان را در سینه‌ها نگه ‏دارید و با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.‏

 جوانان عزیز که چشم امید من به شماست! با یکدست قرآن را و با یک دست سلاح ‏برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر توطئه علیه خود را از ‏آنان سلب کنید.‏

آگاه باشید، که جهان امروز، دنیای مستضعفین است و دیر یا زود پیروزی از آنان است و ‏آنان وارثین زمین و حکومت کنندگان خدایند.‏

خداوندا! تو می‌دانی که ما سر سازش با کفر را نداریم، خداوندا! تو می‌دانی که استکبار ‏و آمریکا جهانخوار گل‌های باغ رسالت تو را پرپر کردند.

خداوندا! در جهان ظلم و ستم و ‏بیداد همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‌شناسیم و ‏نمی‌خواهیم بشناسیم.‏

خداوندا! تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیه الله – ارواحنا لتراب مقدمه ‏الفداء- و رسیدن به خودت جبران فرما

ابوالفضل فیروزی (نی‌نوا)

شبکه خبری دانشجو(www.snn.ir)


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ